دوره‌گرد موسیقی

ناهید دایی‌جواد غروب کرد

۲۰ آذر ۱۳۹۶
درگذشت ناهید دایی جواد

دلُم پرِ درده

رضا شکراللهی: ترانه‌ی غروب کوهستان ناهید دایی‌جواد را اول‌بار ۲۴ سال پیش شنیدم. از ترانه‌هایی است که توی گنجه‌ی موسیقی‌ام نگهش می‌دارم و به این‌سادگی بیرونش نمی‌کشم. امروز، از صبح که چشم باز کرده‌ام، دیدم بعد از حدود هفت سال، باز دارم آن را زمزمه می‌کنم. چرایش را شاید روزی توانستم و اجازه یافتم و گفتم…

ترانه‌ی «غروب کوهستان» ناهید دایی‌جواد را، که آفرینش آن مربوط است به بیش از ۴۰ سال پیش، تقدیم‌تان می‌کنم. ترانه‌سرای آن جهانبخش پازوکی است و آهنگسازش سیروس ساغری. از ناهید دایی‌جواد اصفهانی فقط در حد یک کاست ترانه باقی مانده است. پس از انقلاب، دیگر هیچ اثری از او منتشر نشد.

دانلود: فایل ترانه‌ی غروب کوهستان در تلگرام خوابگرد

 

روایت ناهید دایی‌جواد از غروب کوهستانش

از کودکی به آواز علاقمند بودم و تنها پدرم حامی من در این راه بود و بقیه‌ی خانواده آن را قبیح می‌دانستند. سال ۱۳۳۹ به‌تازگی دیپلم گرفته بودم. آن دوره جهانبخش پازوکی با رادیو اصفهان همکاری می‌کرد تا این‌که هوشمند عقیلی و جهانبخش پازوکی در اصفهان کنسرتی را برگزار کردند و من در بخشی از آن مراسم، قطعه‌ی «بردی از یادم» بانو دلکش را به همراه نوازندگی جهانبخش پازوکی اجرا کردم. سیروس ساغری بعد از اجرای من به پشت‌صحنه آمد و گفت که آهنگی به‌نام «غروب کوهستان» دارد و پیشنهاد داد که من آن را در رایو اجرا کنم.

قبول کردم و این آهنگ را با همکاری گروه ارکستر رادیو اصفهان خواندم و ضبط شد، اما از جانب مادر و بزرگان خانواده‌ی ما اجازه‌ی پخش در رادیو را نداشت. این‌که آوازخوانی در خانواده ما خوبیت ندارد، دختر اصیل و خانواده‌دار آواز نمی‌خواند، برای خانواده‌ی سرشناس دایی‌جواد قبح دارد که دخترشان آوازخوان باشد و ازاین‌دست صحبت‌ها، بگو‌مگو‌های خانواده ما شده بود و در این میان تنها مرحوم پدرم پشتیبان من بود.

پدرم ترتیب یک میهمانی خانوادگی مردانه را داد و همه بزرگان فامیل جمع شدند و همه یکصدا می‌گفتند که ناهید باید ازدواج کند. دایی‌ام جواد دایی‌جواد وکیل دادگستری بود و بسیار خوش‌صحبت. در آن میهمانی با بیان دلایل منطقی توانست همه را متقاعد کند که به من حق بدهند که خودم برای زندگی‌ام تصمیم بگیرم و با پایبندی به اصول و حفظ چارچوب‌های اخلاقی وارد عرصه هنر شوم.

سال ۱۳۴۱ قرار بود مسابقه آوازخوانی استان‌ها به میزبانی اصفهان و در ساختمان رادیو برگزار شود. از تمام شهرها شرکت‌کنندگان آمده بودند و در ابتدا قرار بود که مرحوم تاج اصفهانی به نمایندگی از اصفهان هنرنمایی کند، اما بعد قرعه به نام من افتاد.

تجربه‌ی اول پشت میکروفن درحالی‌که گلپا، بانو الهه و بانو پوران را در لژ رادیو و پشت میز داوری می‌دیدم و تعداد صد تماشاچی و حضور شانزده موزیسین حرفه‌ای در سالن و انبوه شنوندگان رادیو در سراسر ایران، ترس مرا بیشتر می‌کرد.

ترانه‌ی «غروب کوهستان» را با ضرب امید بیداریان و ویولن‌نوازی جهانبخش پازوکی اجرا کردم و به دید خودم بسیار اجرای بی‌کیفیتی بود. لرزش در صدا و کشدار شدن تحریرها؛ اما هیچگاه از یاد نمی‌برم که جمعیت حاضر دو دقیقه‌ی تمام تشویق می‌کردند.

یک هفته بعد از این اجرا، کلنل وزیری و حسین‌علی ملاح قطعه‌ای در دستگاه چهارگاه ساختند و مرا دعوت به همکاری کردند. ماهی یک‌بار اجرا در رادیو تهران، حدود ۱۵ اجرا در گل‌ها و ۱۵تا در رنگارنگ.

زمانی که در تربیت‌معلم پذیرفته شدم، برای پدرم پیام تبریکی با این عنوان که ورود دخترتان را به دارالمعلمان تبریک عرض می‌کنیم فرستاده شد و از این زمان مادرم هم خوشحال و راضی بود.

دهه‌ی ۵۰ وارد آموزش ‌و پرورش شدم و ابتدا دبیر پرورشی بودم که موسیقی و تئاتر کار می‌کردم و بعداً دبیری ادبیات فارسی در دبیرستان رودابه را به عهده گرفتم.

سال ۱۳۵۵ کیوان قدرخواه که نسبت فامیلی باهم داشتیم و تازه مدرک وکالت گرفته بود از من خواستگاری کرد. ابتدا قبول نکردم و به او گفتم چه ویژگی دارم که مرا انتخاب کردی؟ آوازه‌خوان هم که هستم!

آن زمان در محله‌ی عباس‌آباد اصفهان ساکن شده بودیم و در همان خانه‌ی پدری جشن عروسی برگزار کردیم. حضور هزار نفر میهمانی که نیمی از آنها دعوت نشده بودند و خودم آواز می‌خواندم و نوازندگان می‌نواختند و همه شاد بودند.

ناهید دایی‌جواد گفته بود: پیشنهاد داده‌ام تا در این دنیا هستم کنسرتی در اصفهان برگزار کنم که اجازه نداده‌اند. او شب گذشته ۱۹ آذرماه ۹۶ بر اثر سانحه‌ی تصادف در خیابان مرداویج اصفهان درگذشت.

منبع: اصفهان امروز

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

۱ نظر

  • Reply سعيد ۲۱ آذر ۱۳۹۶

    خدا ایشان را بیامرزاد. داستان هر کدام مان روزی و جایی تمام می شود.
    عمر شما هم دراز باد که لیاقت زیستن را دارید و شجاعت انسان ماندن را. از شما یاد گرفته ام و احترام می گذارم به نوشته هایتان. سرتان سبز و دلتان خرم.

  • شما هم نظرتان را بنویسید

    Back to Top