تاریخ دوره‌گرد فیلم و سینما

یادداشت انتقادی بازرگان خطاب به ملاقلی‌پور درباره‌ی فیلم مستند راه طی‌شده

۷ آذر ۱۳۹۷
یادداشت محمد نوید بازرگان درباره‌ی فیلم مستند راه طی‌شده ملاقلی‌پور

رضا شکراللهی: علی ملاقلی‌پور مستندی ساخته است به نام راه طی‌شده درباره‌ی زنده‌یاد مهدی بازرگان. این مستند محصول حوزه‌ی هنری و نهاد دیگری وابسته به بسیج است. همین‌طوری، ندیده، آدم یاد مستند «قائم‌مقام» درباره‌ی زنده‌یاد آیت‌الله منتظری می‌افتد که ادعای مستندِ پژوهشی و بی‌طرف داشت، ولی بعد از نمایشِ آن، دیدیم و خواندیم واکنش برخی مصاحبه‌شوندگان را. راه طی‌شده به‌تازگی رونمایی شده و آنچه در ادامه می‌خوانید، یادداشت محمد نوید بازرگان، فرزند زنده‌یاد بازرگان، است در واکنش به این محصول حوزه‌ی هنری و بسیج.

خسته نباشید آقای ملاقلی‌پور!
محمدنوید بازرگان
: با سلام. یکی از دوستان نسخه‌ی ضبط‌شده‌ای از صدا و بخشی از تصاویر فیلم راه طی‌شده را برایم فرستاد. باید بگویم شنیدن و دیدن این نسخه مرا اندوهناک و متأسف کرد. مایلم اولین گفتگویی را که پس از اصرار شما بر مصاحبه با هم داشتیم، به یادتان بیاورم. گفتید که قصد ساخت مستندی منصفانه درباره‌ی مهندس بازرگان دارید و گفتید چون یک پژوهشگرِ صِرف ورود کرده‌اید و از تمایل خود به انتقاد نیز سخن گفتید. همان‌جا به شما عرض کردم شرط یک پژوهش علمی یا تاریخی، بی‌طرفی است، همین که پژوهشگری به قصد انتقاد یا برعکس به نیّت مداحی به کاری وارد شد، اولین شرط تحقیق را که فقدان پیش‌داوری است نقض کرده است. همکاری ما با شما از قبول این اصل آغاز شد.

دیگر آن‌که عرض کردم شما وارد کاری خطیر شده‌اید. اگر به سفارش ِ قدرت و با کلیشه‌های مرسوم فیلم بسازید، مهندس بازرگان را کوچک نمی‌کنید بلکه با آبروی هنری و فرهنگی خود قمار کرده‌اید. به نظرم این سخن را به آقای نوروزی هم که عقلِ منفصلِ این مجموعه بودند متذکر شدم.

اکنون آن‌چه به تماشای آن نشستم، روایتی است در اکثر بخش‌ها یک‌سویه وگاهی مغرضانه. فیلم به انعکاس تحصیلات، فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی مهندس بازرگان نظیر تأسیس شرکت انتشار، ریاست هیئت خلع ید، تشکیل جبهه‌ی ملی و نهضت آزادی و نیز خدمات او در زمینه‌ی لوله‌کشی آب تهران و سپس قبول نخست‌وزیری و نمایندگی مجلس بی‌تفاوت نیست و آن‌ها را گاه به‌شتاب و گاهی به‌دقت به تصویر می‌کشد، اما آن‌چه عجیب می‌نماید شخص راوی است که از همان ابتدا میدان را در اختیار گرفته و هر سخنی را از مصاحبه‌شونده به خواهشِ دلِ خود تعبیر و تفسیر می‌کند. گاهی روان‌شناس و گاهی معلم اخلاق می‌شود و در اثنای تصاویر، حکمت و فلسفه می‌ورزد و چون طلبه‌ای نوآموز درس دین‌داری می‌دهد و نهایتاً لحافی چهل‌تکه بر هم می‌دوزد تا حوزه‌ی هنری و دست‌اندرکاران و سرمایه‌گذاران مادی و معنوی فیلم را دلگرم و خرسند کند.

نهایتاً هم پیداست کزین میان چه بر خواهد خاست: بازرگان، شیفته و خودباخته‌ی غرب معرفی می‌شود و تسخیر و استثمار ملل دیگر توسط اروپاییان را عادی تلقی می‌کند! بی‌آن‌که به دانش حوزوی مسلط باشد، جسارت می‌ورزد و پای در کفش مفسّران و دین‌پژوهان می‌برد. خدماتش نیز در جنب انحراف فکری او ـ که منافقین مولود آن‌اند ـ رنگ می‌بازد. از صفحات کتابش شعله‌ها می‌خیزد و از آموزه‌هایش فتنه‌ها می‌ریزد.

در جایی، راوی راه طی‌شده به‌تلویح می‌گوید نگارش کتابِ راه طی‌شده در سن چهل سالگی بر ادعای رهبری جامعه و یا نوعی خودپیامبربینی او صحّه می‌گذارد! و این است خوانشِ بی‌غرضِ آقای ملاقلی‌پور از کتاب زندگی مهندس بازرگان!

به قول مولانا: چون غرض آمد هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سوی دیده شد

در فیلم راه طی‌شده کارگردان همان اتهامات قدیمی و بیات را بر سفره می‌چیند، حرف تازه‌ای نیست مگر نکته‌ای که به شکل دستاوردی تازه طرح می‌شود: آموزگارِ بازرگان در دارالفنون، یعنی سید ابوالحسن خان فروغی، فراماسون بوده است! او شیفتگی به غرب را در بازرگان تقویت می‌کند و هموست که با گرایش به علم تجربی، بذر انحرافی را در ضمیر شاگردش می‌کارد تا روزی منافقین از خوشه‌های آن سر بر کنند! من حقیقتاً با خود فکر می‌کنم چه‌طور می‌شود آدمی که صدق و اخلاص در پژوهش دارد، زندگی ابوالحسن خان فروغی، این معلم بی‌ادعا را که ادب درس و ادب نفس را توأمان داشته، مرور کند و از آن‌همه خدمات فرهنگی، از مترجمی و روزنامه‌نگاری و معلمی دارالفنون و تأسیس دانشسرا برای تربیت معلم و تبیین روش‌های نوین تربیتی گرفته تا نمایندگی ایران در سازمان ملل و نیز نگارش آثاری در علم هیئت، زمین‌شناسی، فلسفه، قرآن، روان‌شناسی و حتا نمایشنامه‌نویسی صرف‌نظر کند و بر جبینِ هویت او، بی هیچ مدرک معتبری، انگ فراماسونری بزند. نمی‌دانم از نظر شما این چگونه با عدل و تقوا منطبق است؟ این‌گونه از شِکَر، شوکران بیرون کشیدن البته صنعتی است که نحله‌ی فکری شما دیری است در آن به استادی رسیده‌اند.

در اثنای فیلم متوجه می‌شویم که شما کتابِ راه طی‌شده را درست نفهمیده‌اید. هیچ معلوم نمی‌شود که از کدام جمله‌ی آن کتاب برمی‌آید که اِشراف خالق با اِشراف خلق و یا بینش انبیا با بینش بشری برابر است؟ و از کتابی که سعی دارد بگوید «گام‌های بشر، افتان و خیزان نهایتاً به راه انبیاء الهی صحّه می‌گذارد»، چگونه اندیشه‌ی مبارزه‌ی مسلحانه درمی‌آید؟*

شما از یک خاطره‌ی مغشوش یکی از مصاحبه‌شوندگان و برش‌هایی که به مجموعه‌ای از گفتارها زده‌اید، مکرراً پنداری خطا را لباس تصویر می‌پوشانید و بر همه‌ی این‌ها ـ چنان‌که در صحبت‌های اخیرتان در اکران خصوصی شنیدم ـ مباهات می‌کنید که این‌همه اقرار را از زبان نزدیکان مهندس بازرگان بیرون کشیده‌ایم!

خب برادرِ عزیز، این چه افتخاری است که کارگردان ابتدا سناریویی در ذهن طراحی کند و بعد مصاحبه‌هایی را به نیت این هدف پس‌وپیش کند و خود به ساحل مقصود سکانداری کند؟ مَثَل شما مَثَل آن آشپزی است که از بهترین مصالح، خوان و خوراکی ناساز ترتیب می‌دهد و دست‌آخر زهری نیز بدان می‌افزاید، سپس گناه را به گردن مواد غذایی می‌اندازد.

فیلم شما البته به‌زودی به حوزه‌ی محبوب خود که نیّت اصلی تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار است وارد می‌شود و گفتمان منافقین و شرحِ ستیز و آویز با آنان را از خلال میتینگ‌ها و سخنرانی‌های رجوی، مکرر زنده می‌سازد. روشن است که همه‌ی مساعی دست‌اندرکاران نهایتاً برای به کرسی نشاندن این فکر قدیمی بوده که منافقین فرزندانِ فکری مهندس بازرگان‌اند.

مستند شما با خیال این توفیق که از بازرگان و نهضت آزادیِ او چیزی برجای نگذاشته به پایان می‌رسد. مغلطه‌هایی آن‌چنان روشن که به نظر نمی‌رسد نیازی باشد به یک‌یکِ آن پاسخ گفت. اما این فیلم نهایتاً یک سؤال را در ذهن مخاطب شما باقی می‌گذارد؛ پرسشی که مایلم در پایان سخنم آن را کمی بسط دهم:

جناب کارگردان، آقایانِ مشاورانِ محتوایی فیلم! مستند تأثیرپذیر شما را دیدیم! خدا را شکر می‌کنیم که همفکران و پدران فکری شما خیلی زود جلوی ضرر را گرفتند و بازرگان و همفکرانش را از صحنه‌ی سیاست کنار نهادند. بحمدلله از آن‌ زمان تا به امروز کار یکپارچه و بلارقیب به دست حوزویان، فقیهان و پیروان مخلص آنان بوده است. شکر خدا را که توصیه‌های بازرگان برای توقف جنگ پس از فتح خرمشهر گوش شنوایی نیافت هم‌چنان‌که اعتراض او بر اعدام‌های بعضاً بی محاکمه و بی هیئت منصفه در پگاه انقلاب مسموع نیفتاد، هم‌چنان‌که اعتراض او بر گروگان‌گیری نیز به سمع قبول ننشست و هم‌چنان‌که مخالفت او بر بسیاری مسائل اجتماعی سیاسی محلی از اعراب نیافت. اما اکنون به لطف خدا سی و هشت سال از آن روزگاران فتنه‌خیز می‌گذرد و ما این‌جا ایستاده‌ایم. با کارنامه‌ای گویا در اقتصاد و معیشت، آزادی‌های اجتماعی، اخلاق، اعتماد عمومی، اقبال به دین، امید به زندگی و محبوبیت بین‌المللی… که شاید موضوعی مهم و پرمعنا برای ساخت مستندی واقعی و بی‌طرف باشد. آیا توان ساخت چنین فیلمی را دارید؟ گمان نمی‌کنم.

بدون قصد توهین عرض می‌کنم که مستندِ راه طی‌شده در سطح فکری و ـ به اندازه‌ای که تصاویر آن را دیده‌ام ـ به لحاظ هنری بسیار تنک‌مایه است و لازم است که جناب‌عالی آثار مستندِ مطرح و مشهور را بیشتر مرور کنید و توصیه می‌کنم تا مدت‌ها فعلاً چیزی نسازید. به باور من این فیلم به مدد تبلیغات صداوسیما و رسانه‌های نظام و سازمان تبلیغات اسلامی یک‌دوچندی انجمن‌آرایی می‌کند و توسط دیگر همفکران شما و دشمنان روشنفکری دینی ارج می‌بیند و بر صدر می‌نشیند، اما این فروغی گریزپاست و چون ذغال‌سنگ افروخته‌ای به‌زودی خاموش می‌شود. آن‌چه می‌ماند، باز هم حقیقت است.

این سخن را از استاد فقید، صنعتی‌زاده‌ی کرمانی، در روزگار جوانی و در ایامی که در منابر و صداوسیما ناسزا به شادروان دکتر محمد مصدق سکه‌ای رایج شده بود به خاطر دارم. پیرمرد در برابر بارش تهمت‌ها به‌لبخند می‌گفت: «پسرجان، نگران چیزی مباش. گر کائنات مغلطه در کار حق کنند /  حق هست و حق به مغلطه باطل نمی‌شود.»

با احترام
محمد نوید بازرگان

*گیرم که طبق فرض خطای شما، مجاهدین اولیه از آموزه‌های کتاب راه طی‌شده مکتبی مسلحانه برای خود اختیار کردند. در مثل مناقشه نیست، اما مگر قرآن کریم، خود دستمایه‌ی سلفی‌ها و طالبان و داعش نشده است؟ مگر آن‌ها برای توجیه خود به کتاب خدا استناد نمی‌کنند و یا مبانی خود را به آن نسبت نمی‌دهند؟ وقتی کتاب خدا دستخوش چنین کج‌فهمی‌هایی است، تکلیف کتاب بشری روشن است. به‌علاوه من هنوز متوجه نشدم که از چه وقت مبارزه‌ی مسلحانه در مقابل رژیم پهلوی در نظام فکری دوستان شما خطا تلقی می‌شود؟ آیا این درباره‌ی فداییان اسلام، مؤتلفه و گروه‌هایی چون صف، منصورون، موحدین و دیگران نیز صادق است؟

**به تعبیر قرآن کریم، مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ. آنچه پیش شماست تمام مى‌‏شود و آنچه پیش خداست پایدار است و قطعاً کسانى را که شکیبایى کردند به بهتر از آنچه عمل می‌کردند پاداش خواهیم داد. (نحل، ۹۶)

توضیح عکس:
از چپ به راست: آیت‌الله خامنه‌ای، داریوش فروهر، مهندس بازرگان، عباس امیرانتظام، مصطفی چمران. بازدید از ارتش، خرداد ۱۳۵۸

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

۱ نظر

  • Reply جلال ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰

    عالی بود

  • شما هم نظرتان را بنویسید

    Back to Top