خوابگرد قدیم

بار عاطفی واژه‌ها

۳۰ مهر ۱۳۹۳

بخشی از مقاله‌ی «زبان در خدمت باطل» نوشته‌ی دکتر محمدرضا باطنی
محمدرضا باطنیبعضی از کلمات زبان بار عاطفی مثبت دارند، یعنی در شنونده عواطف و واکنش‌های مطلوب برمی‌انگیزد؛ بعضی دیگر بار عاطفی منفی دارند، یعنی شنیدن آنها عواطف و واکنش‌های ناخوشایند برمی‌انگیزد؛ بعضی دیگر نیز خنثا هستند. البته همه کلمات زبان را نمی‌توان به سادگی در یکی از این سه طبقه قرار داد. از سوی دیگر، کلماتی نیز که بار عاطفی مثبت یا منفی دارند از نظر درجه انگیزش یا قدرت تحریکی یکسان نیستند: بعضی شدیدتر و بعضی ضعیف‌تراند. با این همه، می‌توان این طبقه‌بندی را اصولاً درباره کلمات زبان صادق دانست.


شاید ذکر مثالی روشن‌کننده باشد. بلند، دراز، و رشید سه کلمه‌ای هستند که شما ممکن است برای توصیف قد کسی به کار ببرید (قد بلند، قدر دراز، قد رشید). هر سه کلمه یک معنی دارند و آن این است که اندازه قد شخص مورد بحث از حد معینی بیشتر است. ولی بلند از نظر بار عاطفی خنثا ست، در حالی‌که دراز دارای بار عاطفی منفی و رشید دارای بار عاطفی مثبت است. این گفته معروف که «بشین و بفرما و بتمرگ هر سه یکی است اما هر کدام جایی دارد» دقیقا بیان‌کننده‌ی تمایزی است که ما به زبان فنی بار عاطفی خنثی، بار عاطفی مثبت و بار عاطفی منفی خواندیم.


یکی از زمینه‌هایی که در آن از بار عاطفی کلمات برای فریب‌کاری همواره استفاده می‌شود، تبلیغات سیاسی است. [ادامــه] امریکاییان علت دخالت خود را در ویتنام «دفاع از آزادی و دموکراسی» می‌نامیدند. برنامه‌ای را که برای بیرون راندن ویت‌کنگها از دهات داشتند و مستلزم این بود که تمام دهکده را یکباره منفجر کنند و همه چیز را نابود سازند «بی‌اثر ساختن وسائل ارتباطی دشمن» نام داده بودند. در آلمان هیتلری اصطلاح endgültige Lösung «راه‌حل قطعی» که درباره‌ی یهودیان به کار می‌بردند نام نقشه‌ای بود که منتج به مرگ شش میلیون انسان در کوره‌های آدم‌سوزی گردید. جورج اورول در رمان «۱۹۸۴‌»، نام‌گذاریهای فریب‌کارانه و استتاری را هنرمندانه تصویر کرده است:

وزارتخانه‌ای که به سانسور اخبار و جعل اسناد می‌پردازد «وزارت حقیقت» نام دارد؛ وزارتخانه‌ای که به امور جنگ می‌پردازد «وزارت صلح» نامیده می‌شود؛ وزارتخانه‌ای که مسئول جیره‌بندی است «وزارت فراوانی» خوانده می‌شود و نام وزارتخانه‌ای که به کارهای پلیسی و تفتیش عقاید و شکنجه می‌پردازد «وزارت عشق» است. نام فرآورده‌های مصرفی که کیفیت بسیار نازلی دارند نیز از این قاعده مستثنا نیست: «جین پیروزی»، «سیگار پیروزی»، «قهوۀ پیروزی» و مانند آن.


ولی استفاده فریب‌کارانه‌ی دولت‌ها از زبان برای پیشبرد مقاصد سیاسی خویش منحصر به بار عاطفی کلمات نیست. تقریباً در همه‌ی کشورهای دیکتاتوری، دولت‌ها با دخالت مستقیم از زبان به عنوان ابزار مؤثری برای منحرف کردن یا شکل دادن به افکار عمومی استفاده می‌کنند. منظور از «دخالت مستقیم» این است که دولت سازمان یا سازمان‌هایی را مأمور می‌کند تا به رسانه‌های گروهی دستور بدهند که چه کلماتی را باید به کار ببرند یا نبرند و یا نحوۀ کاربرد بعضی از کلمات چگونه باید باشد.


یک نمونه‌ی کلاسیک از این نوع دستکاری را می‌توان در سیاستِ زبانیِ آلمانِ نازی یافت. وزارت مطبوعات طی دستورهای روزانه‌ای که نخست «مقررات زبانی» نامیده می‌شد و بعداً نام آن به «راهنمایی‌های روزانه از سوی وزیر مطبوعات» تغییر کرد، صریحاً به این نوع امر و نهی زبانی می‌پرداخت. ما ترجمه‌ی چند نمونه از این «راهنمایی‌ها» را از کتاب «نقش سیاست در ارتباط» در اینجا نقل می‌کنیم:
 

تاریخ

دستور

۲۴ ژوئن  ۱۹۳۳

اصطلاح «الحاق آلمان و اتریش» دیگر نباید به کار رود.

۲۰ مارس ۱۹۳۴

به جای اصطلاح «روز عزای ملی» اصطلاح «روز یادبود قهرمانان» به کار برده شود.

۱ سپتامبر ۱۹۳۴

گفتۀ نخست وزیر گورینگ که «ملت آلمان باید به ملت خلبان تبدیل شود» به ملاحظات سیاست خارجی باید از مطبوعات آلمان محو شود.

۶ ژانویه ۱۹۳۶

باید خاطرنشان ساخت که سبک جدیدی وجود دارد، یعنی «سبک آلمانی»، که متکی به نژاد است. باید اصطلاح «سبک آلمانی» در ذهن عامۀ مردم وارد گردد.

۱ سپتامبر ۱۹۳۶

از این پس به جای «دولت فرانکو» باید گفته شود «دولت ملی اسپانیا». برای گروههای دیگر هرگز نباید کلمۀ «دولت» به کار برده شود: فقط لفظ «بلشویک» باید به آنها اطلاق شود.

۱۴ ژانویه ۱۹۳۷

از مفهوم و لفظ «نژاد» نباید در آگهی‌های تجارتی استفاده شود.

۲۷ ژوئیه ۱۹۳۷

اصطلاح «تبلیغات» باید محترم نگه داشته شود آنچه که به نفع ما است «تبلیغات» و آنچه از سوی مخالفان ما و به ضرر ما است «آشوب» خوانده می‌شود.

۱۳ دسامبر ۱۹۳۷

اسم «جامعۀ ملل» از امروز نباید در مطبوعات آلمان دیده شود. این اسم دیگر وجود ندارد.

۲۱ مارس ۱۹۳۸

اصطلاح «آلمان کبیر» نباید دربارۀ الحاق اتریش به آلمان به کار برده شود، زیرا ممکن است این تصور در اذهان به وجود آید که خواسته‌های آلمان با الحاق اتریش برآورده شده است. مناطق بسیار دیگری هستند که به امپراتوری آلمان کبیر و واقعی تعلق دارند و ما به موقع خود ادعای آنها را خواهیم کرد.

۱۴ ژانویه ۱۹۳۹

این یک دستور جدی به مطبوعات آلمان است: از این پس، آدولف هیتلر فقط باید به نام «پیشوا» خوانده شود و نه «پیشوا و صدراعظم».

۱ سپتامبر ۱۹۳۹

در اخبار و مقالات نباید کلمۀ «جنگ» به کار برده شود. آلمان حملۀ لهستانیها را سرکوب می‌کند.

۱۱ سپتامبر ۱۹۳۹

صفت «دلیر» فقط باید برای سربازان آلمانی به کار برده شود.

۱۶ نوامبر ۱۹۳۹

کلمۀ «صلح» باید از مطبوعات آلمان محو شود.

۱۴ اوت ۱۹۴۱

ارتش درخواست کرده است که اصطلاح «هواپیمای جنگنده» فقط برای هواپیماهای آلمانی به کار برده شود.

۱۶ اکتبر ۱۹۴۱

دیگر نباید از «سربازان شوروی» نام برده شود. حداکثر می‌توان آنها را «عضو ارتش شوروی» نامید، یا صرفاً از آنها به عنوان «بلشویک»، «حیوان»، «درنده» نام برد.

۳ ژوئن ۱۹۴۲

اصطلاح «میهن‌پرست» حتی در معنی مثبت آن، دیگر نباید به کار رود.

۱۶ مارس ۱۹۴۴

اصطلاح «فاجعه» [در اشاره به بمبارانهای هوایی] به کار برده نشود و به جای آن «اورژانس بزرگ» به کار رود.


با تکیه بر آنچه گذشت می‌توان نتیجه گرفت که زبان همانطور که می‌تواند وسیلۀ روشنگری باشد، می‌تواند ابزار فریب و اغفال نیز باشد؛ همانطور که می‌تواند آگاه‌کننده باشد، می‌تواند گمراه‌کننده نیز باشد؛ همانطور که می‌تواند در خدمت حق و حقیقت قرار گیرد، می‌تواند در خدمت باطل نیز قرار گیرد؛ همانطور که موهبتی برای انسانهای اندیشمند است، ابزار کاری برای شیادان و دغلکاران نیز هست. در سیاست است که از جنبه‌های منفی زبان بیشتر استفاده می‌شود. به جرئت می‌توان گفت که در همۀ کشورهای دیکتاتوری، دولتمردان زبان را بیشتر برای پنهان کردن واقعیت به کار می‌برند تا برای بیان واقعیت. رابرت سوث (Robert South) کشیش و نویسندۀ انگلیسی در قرن هفدهم گفته است: «زبان به انسانهای معمولی برای این داده شده است تا مافی‌الضمیرخود را بیان کنند، اما به انسانهای حقه‌باز برای این داده شده است تا مافی‌الضمیر خود را پنهان کنند.» آنچه رابرت سوث در قرن هفدهم گفته است هیچوقت در تاریخ تا این اندازه که امروز در قرن بیست و یکم مصداق پیدا کرده است مصداق نداشته است.

 

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top