گاهی فکر میکنم نامآورانی یگانه چون ابوالحسن صبا، حسن کسایی، پرویز یاحقی، غلامحسین بنان و ادیب خوانساری در روزگاری (۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷) که انواع برنامههای «گلها» اعم از گلهای رنگارنگ، گلهای جاویدان، گلهای تازه، برگ سبز، و یک شاخه گل را میآفریدند، آیا تصوری از آیندهی این برنامهها هم در ذهن میساختند؟ و به جوابی که میرسم، این است: این آثار آنقدر ناب اند که خلقشان جز به مستی و شیدایی میسر نیست. و این، از بختیاری ما ست که هنوز از این چشمهی پرآب کهن مینوشیم و بعد از این همه سال، هنوز با آن دل میبازیم، درد میکشیم، اشک میریزیم، لبخند میزنیم، میایستیم، زندگی میکنیم، میدویم، فریاد میزنیم و حتا میمیریم!
خبری خوب دارم برای دوستاران این برنامههای تاریخی. از نهم اردیبهشتماه، پخش برنامهی «گلهای ایرانی» از رادیو فرهنگ شروع شده که در واقع بازپخش برگزیدهای ست از برنامههای گلهای رنگارنگ، جاویدان، تازه، برگ سبز و یک شاخه گل که از بایگانی ارزشمند رادیو فراهم آمده است. هرشب در ساعت ۲۳، یکی از این معجونهای نادر شعر و موسیقی را میتوانید از رادیو فرهنگ بشنوید.
و خب خبر بد هم که قصهای ست تلخ و تکراری: افزون بر صدای زن، موسیقی و هر فعالیت در بارهی آن که جنبهی آموزشی داشته باشد، همچنان حرام تلقی میشود و به لطف و کرم حکومت جای روشنفکران و نخبگان و هنرمندان «امروز» در رسانههای رسمی روزبهروز خالیتر میشود! از یادگاران آن برنامهها اکنون چه کسانی کجایند؟ از حال بیمار گوهرهایی چون حسن کسایی و جلیل شهناز چه کسی خبر میدهد؟ و مضحکتر؛ از شجریانِ مردم ایران در رسانهی رسمی مردم ایران چه خبر؟! و…
بدون نظر