خوابگرد قدیم

به آرامی یک مرثیه

۱ خرداد ۱۳۹۰

سهراب سپهری چه می‌دیده است ده‌ها سال پیش؟ آن هنگام که گفت: «شبِ خرداد به آرامی یک مرثیه از سر ثانیه‌ها می‌گذرد.» گیریم از ۱۵ خرداد خبر داشت. چه می‌دانست از دوم و سوم خرداد، از پانزده خرداد، از بیست و دو و بیست و پنج خرداد و سی خرداد و حتا سی‌ویکم خرداد. چه روزها و شب‌هایی بود! چه روزها و شب‌هایی ست!

در ابتدای باب دوم کتاب عالی‌جاهِ «فرج بعد از شدت» با عنوان «در ذکر آثار و شرح اخباری که مشتمل بر ذکر جماعتی که محنت و بلا کشیدند و عاقبت به نعمت و آسانی رسیدند»، حدیثی مفصل آورده شده با این آغاز: زبده‌ی خلایق و منبع حقایق، محمد رسول‌الله(ص)، عبدالله بن عباس را چنین گفت: «بیاموزانم تو را کلماتی که در نعمت نافع بود و در بلیت دافع». و ادامه می‌دهد آن بحر حکمت، حکمت خویش را تا انتها که چنین می‌فرماید:

«که اگر این توفیق، رفیق نمی‌گردد و این نوع طاعت را استطاعت میسر نمی‌شود، صبوری را در شداید پیرایه ساز و شکیبایی را در نامرادی سرمایه کن که صابر در همه حال، بر مراد قادر گردد و صبور به نصرت ایزدی منصور شود و هر که در نامرادی شکیبایی کند، عاقبت بر مراد پادشاهی نماید: که شادی در پی غم است و داد در برابر ستم و نشاط بر عقب اندوه و محبوب بر ساقه‌ی مکروه و فرج پسِ روی حرج و یُسر (توانگری) ردیف عُسر (تنگدستی)  و آسانی مزیل (زداینده) دشواری و شادی تابع غمخواری.»

چه روزها و شب‌هایی ست!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top