خوابگرد قدیم

نامه‌ای دیگر به آیت‌الله منتظری

۲۳ خرداد ۱۳۸۹

سلام آشیخ‌حسین‌علی
نامه‌ی قبلی را که نوشتم، فکر می‌کردم دیگر تمام شد آن همه مصیبت و زجری که برای َآزاده‌ماندن تا دم مرگ و آزادشدن کشیدی و کشیدیم. امروز که خواندم به‌فرموده چه بر سر دفتر و نشان قبرت آورده‌اند، همین چندخط را برایت می‌نویسم که، هرچند در یک سال گذشته باور کرده‌ بودم که به روح اعتقاد ندارند، ولی انگار بدجوری از روح تو هراسان‌اند. حالا فهمیده‌ام که گویا به روح اعتقاد دارند، ولی اعتقادشان هم مثل فکر و خیال‌شان کج و کول است.

آشیخ‌حسین‌علی
ایشان فکر می‌کنند روح هر آزاده‌ی سفرکرده‌ای فقط بالای سر قبرش و روی پشت بام دفتر و خانه‌اش پرسه می‌زند. قبرت را بی‌نشان کرده‌اند و دفترت را به فحش و قفل بسته‌اند. از فردا که روح تو را توی خواب و خانه‌شان ببیند، مجبور می‌شوند کجی ِ فکرشان را راست کنند، و آن‌وقت است که می‌شود راحت‌تر از ایشان در باره‌ی اعتقادشان به روح پرسید!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top