خوابگرد قدیم

«محبوب‌»های ۱۳۸۷

۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹

تشکر از خوابگرد که دعوت کرده درباره‌ی کتاب‌های محبوب‌تان حرف بزنید. و محبوبیت دلیل نمی‌خواهد یا حداقل من در این لحظه دوست دارم این طوری فکر کنم. برای همین، همین‌طور دلی و به عنوان پنجره‌ی پشتی خوابگرد (و نه آقای نویسنده و نه آقای داور ادبی و نه آقای منتقد و از این دست لقب‌های مفتکی که به خودمان می‌دهیم) و از سرِ سرخوشی، درباره‌ی چند کتابی که در سال گذشته دوست‌شان داشتم می‌نویسم.

کتاب‌هایی که در لیست من نیستند
رمان همیشه برای من محبوب‌تر از داستان کوتاه بوده. بنابراین لیست من خالی از مجموعه داستان است.

برف و سمفونی ابری ـ  پیمان اسماعیلی
خب، واقعا چه بگویم از مجموعه داستانی که این همه تقدیر شد، جایزه برد و خواننده داشت که زیره به کرمان نباشد؟ فقط می‌ماند این نکته که پیمان اسماعیلی در مجموعه داستان دومش توانسته ژانر مناسب برای ظهور تسلط غبطه برانگیزش به شیوه‌های روایت را پیدا کند؛ کاری که در مجموعه داستان اولش نتوانسته بود.

دیوانه در مهتاب ـ حمید نجفی
سال گذشته همان بلایی سر حمید نجفی آمد که بر سر زویا پیرزاد بعد از چاپ «عادت می‌کنیم» آمد؛ یعنی چاپی کتابی خوب بعد از یک اثر عالی. برای همین نه عادت می‌کنیم به اندازه‌ی استحقاقش قدر ندید و نه دیوانه در مهتاب.

آویشن قشنگ نیست ـ حامد اسماعیلیون
برای منِ شهرستانی چه چیزی هیجان‌انگیزتر از سرگذشت پسران یک محله با همه‌ی رقابت‌های عشقی و رفاقت‌ها و مرگ‌ها و تولدها و … . آویشن قشنگ نیست، هیجان سال گذشته‌ی من بود.

آن‌جا که پنچرگیری‌ها تمام می‌شود ـ حامد حبیبی
در مراسم گلشیری امسال به حامد گفتم سال گذشته من با نبودم در هیات داوری گلشیری بزرگترین رفاقت را با تو کردم. این یک شوخی قدیمی بین من و حامد است که هر جا من داور باشم او را از جایزه نصیبی نیست که تا امروز زیاد هم شوخی نبوده انگار! و بالاخره این که حامد حبیبی در ایده‌پردازی برای داستان کوتاه کم‌نظیر است.

مرگ‌بازی ـ پدرام رضایی‌زاده
به خودش هم گفتم داستان‌هایش علی‌رغم پختگی‌شان به جز داستان «دفترچه‌ی کوچک خاطرات من» چیز زیادی به جریان اصلی داستان کوتاه ما اضافه نکرده. جریانی که از هدایت می‌آید، صادقی و گلشیری تثبیتش کرد و تا نیمه‌ی دهه‌ی هفتاد نویسندگانی مانند اصغر عبداللهی، علی خدایی، قاضی ربیحاوی و محمدرضا صفدری و در ادامه کوروش اسدی و یعقوب یادعلی و بهرام مرادی به اوج رساندنش. به هر حال تمام تشویق‌هایی که پدرام رضایی‌زاده شد حق تامش بود.

مونالیزای منتشر ـ شاهرخ گیوا
این یکی رمان است. درباره‌ی این کتاب آن آقای منتقد کمی مفصل‌تر نوشته‌ است و با این که خیلی دوستش داشتم در لیست نیامد. نشد که بیاید.



اما انتخاب‌های من

۱ـ  پری فراموشی ـ فرشته‌ احمدی
خانم احمدی به نظرم از نظر عمق سطح کاوش روح انسان امروز ایرانی بین ما دهه پنجاهی‌ها از بهترین‌هاست. اگرچه دعوای من با ایشان بر سر چگونگی کاربرد زبان در داستان، عمیق و ریشه‌دار است اما رمان‌های ایشان (جنگل پنیر بیشتر از پری فراموشی) برای من که اساسا آدم مضمون‌محوری هستم همیشه انتخاب‌های مناسبی هستند.

۲ـ نگران نباش ـ مهسا محب‌علی
خوشبختانه رمان ایشان در سال گذشته این قدر تحسین شد که نیازی به جملات من نداشته باشد. فقط این می‌ماند که شیطنت و رهایی شخصیت‌های داستان‌های ایشان (هم داستان کوتاه و هم رمان) هر خواننده‌ی بدخلقی را سر ذوق می‌آورد. یا باید بیاورد.

۳ـ احتمالا گم شده‌ام ـ سارا سالار
به عنوان یک خواننده وقتی خواندن رمان چاپ شده را تمام کردم و دیدم نویسنده در این حجم، این میزان از زندگی شخصیت را به صحنه آورده، بدون آن که من متوجه‌ی رفت و برگشت زمان‌ها شوم، دست مریزاد گفتم.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top