خوابگرد قدیم

امیدواری در عین مرثیه‌سرایی

۱۳ خرداد ۱۳۸۷

این یکی دو سطر را همراهِ شعر مشهور حافظ به عنوان کامنتِ یادداشت‌های اخیر خوابگرد و کامنت‌های آن‌ها گرفته‌ام از دوستی نام‌آشنا که بی ذکر نام‌اش می‌‌خوانید:

این روزها مرثیه‌سرایی اهل فرهنگ بر خود و جهان، از فرط تکرار ملال‌آور شده و هم‌چنان دستان در کارِ هیچ و حواله به تقدیر. گرچه اهل تزویر هستند و مشکل حکایت تقریر می‌کنند و عیب جوان و سرزنش پیر نیز، اما فراموش‌مان نشود اگر از  قوم مؤمن به جد و جهد باشیم، لاجرم این کارخانه‌ای‌ ست که تغییر می‌کند. 
دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند | پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند
ناموس عشق و رونق عشاق می‌برند | عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز | باطل در این خیال که اکسیر می‌کنند
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید | مشکل حکایتی ست که تقریر می‌کنند
ما از برون در شده مغرور صد فریب | تا خود درون پرده چه تدبیر می‌کنند
تشویش وقت پیر مغان می‌دهند باز | این سالکان نگر که چه با پیر می‌کنند
صد ملک دل به نیم نظر می‌توان خرید | خوبان در این معامله تقصیر می‌کنند
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست | قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند
فی‌الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر | این کارخانه‌ای ست که تغییر می‌کنند
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب | چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top