خوابگرد قدیم

برای داستان‌نویس شدن، پشتکار لازم است، نه الهام و استعداد

۲۱ فروردین ۱۳۸۶

وقتی «پاگرد» را می‌نوشتم، شعاری از خودم را با خط نه چندان خوش، زده بودم بالای میز کارم با این مضمون: «برای کم‌‌نظیر شدن، پشتکار کافی‌ست، تنها برای بی‌نظیر شدن است که علاوه بر  پشتکار، استعداد هم لازم است.»

و من در آن روزها (و همین‌روزها هم) فکر می‌کردم، خیلی که همت کنم، خیلی که بخت یارم باشد، و خیلی‌ چیزهای دیگر اگر دست به دست هم دهند، کم‌نظیر می‌شوم که البته این هم بسیار بعید است، بی‌نظیر شدن پیشکش. [متن کامل]

مدت‌هاست دیگر عرصه‌ی هنر، به ویژه هنرِ عقل‌گرایی چون داستان‌نویسی، عرصه‌ی شعارهایی از قبیل استعداد، الهام یا قریحه‌ی ذاتی نیست. هر انسانی، هر که شرایط اولیه‌ی یک انسان بالغ و معمولی را داشته باشد، می‌تواند داستان‌نویس شود. تنها پشتکار لازم است تا فنون این فعالیت را یاد بگیرد. نوشتم «فعالیت» که منظورم را صریح از فعل نوشتن بیان کرده باشم. شما پای صحبت هر نویسنده‌ی بزرگ یا کوچکی که بنشینید، چیزی از الهام هنری برای‌تان نخواهد گفت. او خواهد گفت که وقتی می‌خواهد بنویسد، تنها تصمیم می‌گیرد پشت میزش بنشیند و صفحه‌های سفید را که مانند قله‌ای فتح نشده می‌ماند، سیاه کند. او برای‌تان خواهد گفت که اگر می‌خواست منتظر چیز مجهولی به نام الهام یا استعداد بنشیند، احتمالاً تا حالا هنوز هیچ خطی از آن قله‌ی سفید را فتح نکرده بود.

برای این که فکر نکنید حرف‌هایی که زدم زیادی یک طرفه به قاضی رفتن است و اعتبار چندانی ندارد، یکی دو نقل قول از نویسندگان بسیار بزرگ و معتبر می‌آورم تا به این حرف‌ها ایمان بیاورید. همینگ‌وی معتقد است: «وقتی روی کتابی و یا داستانی کار می‌کنم، کارم را هر روز صبح بلافاصله پس از سپیده دم آغاز می‌کنم.» دقت کنید، همینگ‌وی نمی‌گوید کارم را هر وقت الهامی به من وارد شود، آغاز می‌کنم.

دوباره از همینگ‌وی: «هر زمانی که مردم آدم را تنها بگذارند و مزاحم نشوند. می‌شود نوشت.» باز دقت کنید، همینگ‌وی نمی‌گوید هر وقت الهام به من دست دهد، می‌نویسم؛ بلکه می‌گوید خیلی ساده است، کافی‌ست کسی مزاحم‌ام نشود. اما به نقل قول بعد از این نویسنده‌ی بزرگِ خوب توجه کنید که از همه مهم‌تر است: «اگر یک جوان، نویسندگی را دشوار و غیرممکن می‌داند، برود خودش را دار بزند.» فکر کنم دیگر این بزرگ‌ترین نویسنده‌ی داستان کوتاه قرن بیستم، حجت را برای همه‌ی ما تمام کرده است.

بنابر این، نویسندگی توفیقی آسمانی نیست که از عالم بالا به انسان عطا شود، یک سری تکنیک‌ است که می‌توان آن‌ها را فرا گرفت. البته آسان نیست. بسیار بسیار باید پشتکار و ممارست داشت تا این تکنیک‌ها درونی شود. این که چرا از میان چند جوان که با هم داستان‌نویسی را آغاز می‌کنند، تنها یک یا دو نفر موفق می‌شوند، به دلیل استعدادِ بیش‌تر‌ موفق‌‌ها نیست، بلکه به این سبب است که موفق‌ها، پشتکار بیش‌تری داشته‌اند.

اما یک نقل قول از بزرگی دیگر. ویلیام فاکنر، در برابر این پرسش که برای رمان‌نویس خوب شدن دستورالعملی وجود دارد، می‌گوید: «نود و نه درصد استعداد… نود و نه درصد انضباط… نود و نه درصد کار.» که یعنی به این درصدهای مزاحم کاری نداشته باشید. در همین باره است که ماکسیم گورگی روی دیوار کار اتاقش نوشته بود: «استعداد، یعنی کار.»

فاکنر باز معتقد است: «تنها چیزی که نویسنده لازم دارد، یک قلم و چند برگ کاغذ است.» اما فاکنر هم به نوعی حجت را بر ما تمام می‌کند. فاکنر بزرگ در برابر این سوال که الهام برای نویسنده لازم است یا خیر، پاسخ می‌دهد: «من چیزی به نام الهام نمی‌شناسم. اصلاً نمی‌دانم الهام چیست. چیزهایی درباره‌اش خوانده‌ام، اما هرگز آن را ندیده‌ام.»

و آخرین نقل قول از نویسنده‌ی معاصر پرویی «آلفردو بروس اچینکه» که او را هم‌طراز «ماریو بارگاس یوسا» می‌دانند. او معتقد است: «الهام به نظر من وجود ندارد، اگر چیزی هست تمرین است. نوشتن نیاز به نظم آهنین و وقف زندگی دارد، ولی در عوض، وقتی به آن می‌رسی یک جشن واقعی است.»

برای رسیدن به این جشن واقعی، اندکی دانش لازم است و بسیار تمرین و بی‌نهایت پشتکار. به همین دلیل، مدتی‌ست که کارگاه داستان را در «شهر کتاب» جدی گرفته‌ام تا در حد دانش اندک خود (بی‌هیچ تواضع آبکی)، اندکی از این دانش را به دوستداران داستان‌نویسی منتقل کنم تا اگر عاشق نوشتن‌اند، با پشتکار فراوان به این جشن بی‌کران برسند. کارگاه هم به معنای دقیق کلمه، کارگاه است. یعنی بعد از بحث کوتاه من در هر جلسه درباره‌ی موضوعات کلی ادبیات داستانی، بچه‌ها داستان‌های‌شان را می‌خوانند و همه با هم (و من اندکی بیش‌تر) درباره‌اش صحبت می‌کنیم و سعی می‌کنم به نویسنده، داستان‌های موفق خارجی و ایرانیِ مشابه داستانش را معرفی کنم و قبل از آن البته، به درست‌نویسی در حوزه‌ی ادبیات داستانی، توجه‌شان می‌دهم. برای همین، این کارگاه بیش‌تر به درد کسانی می‌خورد که جرات نوشتن دارند و پوستی کلفت و پشتکاری بی‌حد.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top