خوابگرد قدیم

گفت‌وگو بدون درد و خون‌ریزی!

۱ مهر ۱۳۸۵

حسین جاوید (کتابلاگ) مجموعه‌داستان دوم علی قانع را که امسال چاپ شده ( به نام «مورچه‌هایی که پدرم را خوردند»)، خواند و و در وبلاگش آشکارا و بی‌پیچیدگی نوشت که از این کتاب بدش آمده؛ خیلی هم بدش آمده. در کنار بدگویی بی‌پرده از این کتاب، چند سطری هم درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب گمانه‌زنی نادرست کرده بود که وقتی به او ایراد گرفته شد، او این چند سطر را هم برداشت تا دیگران فکر نکنند قصد او توهین به نویسنده یا تحقیر او بوده. علی قانع با خواندن این یادداشت، برآشفت که از یک نظر حق هم داشت. او دو تا از داستان‌هایش را برای من فرستاد تا به نادرستی داوری حسین پی ببرم. به او پیشنهاد کردم خودش پاسخ یادداشت او را بنویسد و به او اطمینان دادم که یقیناً حسین آن را در وبلاگش، بی‌کم‌ـ‌وـ‌کاست خواهد گذاشت، اگر هم نگذارد، من در خوابگرد می‌گذارم. پاسخش را نوشت، و برای من و حسین فرستاد، حسین هم آن را در کتابلاگ منتشر کرد. البته حسین باز هم چند سطری را به داوری پاسخ علی قانع برخاست، ولی وقتی انتقاد مرا شنید و نیز دید که این چند خط به دیگران پیش‌داوری اخلاقی می‌دهد، با شهامت آن چند سطر را هم حذف کرد و چند سطری با عنوان «توضیح» بر مطلب اخیرش افزود و پوزش هم خواست. خب، این‌ها را گفتم که چی؟ که نکته‌ای را یادآوری کنم به این بهانه.

نوشته‌ی حسین جاوید در مورد این کتاب، نه نقد بود و و نه مرور به معنای ادبی‌اش. خود او هم این را می‌دانست. او کار بسیار ساده  و درستی کرده بود؛ بدون تعارف نوشته بود از فلان کتاب بدش آمده، و موج بدآمدنش را در سطر سطر نوشته‌اش دوانده بود؛ همین. آن‌چه واکنش منفی و تند ما را برانگیخت، این نکته بود که ما خیال می‌کنیم یا نباید درباره‌ی کتابی بنویسیم، یا اگر نوشتیم باید آن نوشته یا «نقد» باشد یا «مرور» یا دست‌ِکم «معرفی». و انگار از روی عادت خواسته‌ایم این شیوه را در فضای وبلاگ‌ها هم پیاده کنیم. این که کسی بگوید از فلان کتاب خوشش آمده یا بدش آمده و این خوش‌آمد و بدآمد را آب و لعاب بدهد برای‌مان، در خلوت‌های دوستانه ایرادی ندارد، ولی شکل نوشتاری دادن به این نظر در وبلاگ انگار بدجوری برای‌مان نامأنوس است. همین نگاه بد را بر سر رمان «نفس نکش، بخند، بگو سلام» حسن بنی‌عامری هم من تجربه کرده‌ام پیش‌ترها، که در بخش نخست نوشته‌ای، فقط احساسم را درباره‌‌ی آن رمان، با آب و لعاب و با فرمی خاص نوشته بودم، و خیلی‌ها را ناراحت کردم از جمله بنی‌عامری عزیزم را.

می‌پذیرم که اگر مثلاً حسین جاوید به جای این یادداشت، به نقد جدی آن کتاب، هرچند کاملاً منفی برمی‌خاست، ارزش نوشته‌اش بسیار بیش‌تر می‌شد و چه بسا تازه ارزش می‌یافت؛ ولی چه بلایی قرار است سر خودمان بیاوریم با محروم کردن خودمان از بیان نظر دم‌دستی و احساس‌مان نسبت به یک اثر هنری و ادبی. چرا آن که احساسش را درباره‌ی کتابی یا فیلمی می‌نویسد، تیر یا تیرهایی هم روانه‌ی شخصیت دارنده‌ی اثر می‌کند، و چرا دارنده‌ی اثر، و درست‌تر بگویم که چرا بیش‌تر ما، نمی‌توانیم با کسی که ارزش اثرمان را انکار می‌کند، قهوه‌ی دیگری بنوشیم؟

از چیرگی ناگواری‌های فرهنگی و هنری در عرصه‌ی عمومی و دولتی رها شوید و به اصل ماجرا توجه کنید. به این بنگرید که گفت‌وگو مگر تنها به به‌به کردن و سفره انداختن و در هزار پرده سخن گفتن و نقد کردن است؟ در همین مورد تازه، اگر از تکه‌پراکنی‌های غیراخلاقی هر دو طرف به هم بگذریم (که البته حسین این بخش‌ها را پاک کرده و پوزش هم خواسته)، مگر چه بلایی فرود آمد؟ چه فاجعه‌ای رخ داد؟ من یکی که می‌پندارم نفس همین گفت‌وگوهای تند، کمک بزرگی به بالندگی آدم‌ها و نوشته‌های‌شان می‌کند؛ منتقد یا نویسنده فرقی نمی‌کند. نکته این است که وقتی در چنین موقعیتی قرار می‌گیریم، چون در فضایی رسانه‌ای این اتفاق بازمی‌تابد، همواره داوری را به مخاطبان وابگذاریم.

حسین جاوید برای من بسیار ارزشمند است، چون هنوز به جرگه‌ی منتقدان و نویسندگان حرفه‌ای درنیامده تا نقش‌آفرینی و محافظه‌کاری و خاله‌خشتک‌بازی و پشت‌هم‌اندازی را شیوه‌ی خود کند و او را می‌ستایم که وقتی از او انتقاد می‌شود، بر سنگ حماقت و بلاهت و ناپخته‌کاری نمی‌کوبد. علی قانع را هم دوست می‌دارم، چون می‌دانم که در گیر و دار کدام‌گونه زندگی و با چه پشتوانه‌ای از شور و عشق  و در کدام کنج پرت‌افتاده‌ای، فروتنانه داستان می‌نویسد و داستان می‌نویسد و داستان می‌نویسد. گفت‌وگوی انتقادی تند میان این دو تن، برای من بسیار شوق‌انگیز بود و برخلاف برخی، این گفت‌وگو را سودمند می‌دانم. ولی پرسشی هم دارم از خودمان، که تا کی می‌خواهیم گفت‌وگو را در هر سطح و با هر کیفیتی، تمرین کنیم؟ زمانش نرسیده از تمرین‌کردن بگذریم و گفت‌وگو را، بی‌درد‌‌-و-خون‌ریزی، به جای «تمرین کردن»، انجام دهیم؟

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top