خوابگرد قدیم

دوباره از مسیر بهرام صادقی
معرفی سه داستان دیگر از بایگانی مسابقه

۹ اسفند ۱۳۸۴

یادش بخیر آن روزها که درگیر جمع و تفریق امتیازهای داستان‌های رسیده به مسابقه ادبی بهرام صادقی بودیم. آن‌روزها طبیعی بود که من هم مثل بقیه منتظر بودم ببینم انتخاب‌هایم در سنجش با دیگر داوران به چه سرانجامی می‌رسد. قبلا توضیح داده‌ام برخی از داستان‌های رسیده به مسابقه بودند که از نظر من ارزش آمدن به مرحله‌ی نهایی را داشتند اما دیگر دوستان داور  چنین عقیده‌ای نداشتند (که امری طبیعی‌ست) بنابراین این داستان‌ها بالا نیامدند. بعد من برای این که از سلیقه‌ی ادبی خودم دفاع کنم شروع کردم به معرفی آن‌ها. که داستان‌های  «زنی که از جنس نور بود و مردی که او هم از جنس نور بود و خیلی خشن بود و پسرها» نوشته‌ی خانم «مینا نادی» و «پارک خیابان اصلی» نوشته‌ی «محمدامین زمانی» از آن جمله بودند. اما یک‌دفعه اتفاق غریبی افتاد…

در ادامه‌ی بدبیاری‌های سریالی آقای شکراللهی در آن زمان، در یک روز خجسته (حدود یک سال و نیم پیش) کامپیوتر جناب ایشان همراه با همه‌ی متعلقاتش منفجر شد! خدا همه‌ی اسیران خاک را بیامرزاد! یکی از این متعلقات، کل آرشیو مسابقه‌‌ی بهرام صادقی بود که دود شد و رفت به هوا. بنابراین بررسی این داستان‌ها متوقف شد. همان موقع از دوستان نویسنده که اسامی‌شان را ذکر کردم خواهش کردم که داستان‌هایشان را برایم بفرستند تا با انتشار آن‌ها در کتابخانه‌ی خوابگرد، دیگران هم از آثار خوب‌شان لذت ببرند. در این فاصله نویسندگان محترم: «ناصح کامگاری» نویسنده‌ی داستان «فواره و باد»، «امیر مهاجر» نویسنده‌ی داستان «راننده‌ها» و «سروش چیت‌ساز» نویسنده‌ی داستان «مردان رقصان» لطف کردند و آثارشان را برایم فرستادند. این داستان‌ها را اکنون آقای شکراللهی در کتابخانه‌ی خوابگرد منتشر کرده است.

این بار بد ندیدم پیش از چند خطی که درباره‌ی داستان‌ها می‌نویسم، دوستان عزیز علاقه‌مند به داستان هم نظرشان را هر چند مختصر، درباره‌ی داستان‌ها بنویسند تا پس از آن، چند خط من حوصله‌بری کنم. پس همت کنید، مثبت یا منفی، نظرتان را بدهید. از نویسندگان محترمی هم که نام‌شان در زیر می‌آید خواهش می‌کنم اگر مایل‌اند داستان‌شان را برای انتشار در کتابخانه‌ی خوابگرد بفرستند:
نشست زیرزمینی (مهدی وحدتی) / مقایسه (اسماعیل محمدولی) / بوتول (جمشید اسفندیارنیا) / حقیقت چیست؟ (امیر مسعود فرهمند) / غبار (محدثه سادات طباطبایی) / باید کاری می‌کردم (درصدف سلیمانی)

دوباره خواهش می‌کنم به سه داستان تازه‌منتشرشده، از طریق لینک‌های زیر مراجعه کنید و پس از مطالعه‌ی این داستان‌های کوتاه خواندنی، به این صفحه برگردید و نظرتان را بنویسید تا بعد نوبت به خودم برسد.
:: داستان کوتاه «فواره و باد» نوشته‌ی ناصح کامگاری [لینک داستان]
:: داستان کوتاه «مردان رقصان» نوشته‌ی سروش چیت‌ساز [لینک داستان]
:: داستان کوتاه «راننده‌ها» نوشته‌ی امیر مهاجر [لینک داستان]

یک خواهش
دوستان عزیز لطفا (به خاطر احترام به نویسنده‌های محترم) تنها به اظهار نظر در مورد داستان بپردازید. فحش‌های محترمانه یا غیرمحترمانه را برای این که پاک نشوند، در صفحه‌ی ویژه‌ای که خوابگرد فراهم کرده، منتشر کنید. این هم لینکش!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top