خوابگرد قدیم

کاملا غیر مهم!

۲۱ مهر ۱۳۸۴

این موضوع می‌تواند مهم نباشد، می‌تواند هم باشد که یک مجری به چه دلیلی موقتا و یا برای مدتی طولانی کنار گذاشته می‌شود. از این گذشته من اطلاع دقیق ندارم که «فرزاد حسنی» مجری‌ای که طی یکی دو سال اخیر در برنامه‌های مختلف روی آنتن بوده، واقعا محبوبیت عامی هم دارد یا نه؟ ولی تا جایی که من در میان خانواده و فامیل و آشنایان و همکاران متوجه شدم، تقریبا بدون استثنا همگی احساس ناخوشایندی نسبت به او داشتند به اندازه‌ای که بلافاصله با دیدن او این احساس را بیان می‌کردند. فرزاد حسنی تا پیش از ماه رمضان برنامه‌ای را به اسم «کوله پشتی» اجرا می‌کرد و در چند روز نخست ماه رمضان هم اجرای برنامه‌ی ویژه‌ی افطار «جزر و مد» را به عهده داشت که جایش را به مجری دیگری داد. مجری جدید گفت که اختلاف سلیقه فقط دلیل این جابه‌جایی بوده، سایت خورشید هم با لحنی بسیار جانبدارانه و کمی عوام‌فریبانه خبر داده که «اطلاعات زیاد» او منجر شده به این ماجرا و این که او در یکی از برنامه‌ها به روز نزول تورات اشاره کرده. اما شاید واقعیت غیر از این باشد.

شخصا از تملق‌، ریاکاری و گنده حرف‌زدن‌های مجری‌های غالبا بی‌بضاعت تلویزیون ـ خصوصا در موضوعات دینی و اخلاقی ـ حالم به هم می‌خورد. از طرف دیگر لزوما هرگونه دستور و آیین بی‌ضابطه‌ای را هم که برای مجریان اعمال می‌شود نمی‌پسندم، ولی در مورد این مجری باید بگویم که از مدت‌ها پیش داشت یواش یواش گور خودش را می‌کند. شهرتی که اجرای پیوسته در تلویزیون نصیب مجری می‌کند، تجربه نشان داده که می‌تواند او را به‌سادگی به زمین هم بزند. فرزاد حسنی از آن دست مجری‌ها بود که شهرت بی‌بنیاد او را دچار توهم کرده بود و به‌تدریج هم لحن حرف زدنش با مهمانان و مردم تغییر کرده بود و هم خود را در جایگاهی می‌پنداشت که لابد حق دارد در هر موضوعی به اندازه‌ی‌ یک کارشناس تمام‌عیار اظهار لحیه کند. شوخی هتک‌آمیز او با علیرضا خمسه به هنگام اجرای مراسم جشن خانه‌ی سینما به خوبی نشان داد که او دارد دچار توهم می‌شود. در آن مراسم او با جمله‌ای توهین‌آمیز درباره‌ی زشت و زیبا بودن چهره‌ی خمسه قضاوت کرد که حضار به جای خنده شرمسار شدند.

در برنامه‌ی «کوله پشتی» هم او این نوع برخورد را ادامه داد و حتی یک بار شوخی بسیار زننده‌ای کرد در مورد موبایلی که در توالت افتاده بود! در کنار این‌ها او شروع کرده بود با لحن و زبانی فخرفروشانه واژه‌های غیرفارسی را به جای واژه‌های مرسوم فارسی به کار ببرد و دایما هم آن‌ها را تکرار کند. همین موضوع بهانه‌ای می‌شود تا شورای عالی ویرایش نامه‌ای به مسئولان تلویزیون بفرستد و تذکر بدهد. جالب است که شورای عالی ویرایش در نامه‌ی خود، هم نمونه‌های غلط‌گویی‌های این مجری را ذکر می‌کند و هم ـ لابد بنا به تعهد اخلاقی و از سر دلسوزی ـ مواردی را می‌آورد که در عرف جامعه به آن‌ها شوخی‌های «دور از شأن» می‌گویند. نامه بعد از طی مراحل اداری به دست خود او می‌رسد و جالب است که او در یکی از آخرین برنامه‌‌هایش با لحنی بسیار تحقیرآمیز به این نامه اشاره می‌کند و جلوی دوربین چندین بار می‌گوید که “اصلا به شما چه که دخالت می‌کنید؟ این موضوع به خود ما مربوط است. ما خودمان بهتر می‌دانیم چطور باهم حرف بزنیم.” پس از این نامه و واکنش جلوی دوربین اوست که اجرای او زیر سؤال می‌رود و سرانجام به این‌جا می‌کشد که دست‌ِکم فعلا از سر آنتن برداشته شود.

این موضوع می‌تواند مهم نباشد، می‌تواند هم مهم باشد که این چه قحط‌المجریانی‌ست که دامن تلویزیون را گرفته؟ مدیران تلویزیون تا کی ‌می‌خواهند چند مجری را دایم از این شبکه به آن شبکه و از این برنامه به آن برنامه بکشند و میکروفون هر برنامه‌‌ای را با هر موضوع عمومی یا تخصصی به آن‌ها بسپارند؟ اگر مدیران تلویزیون کمی چشم‌های‌شان را بازتر کنند تا فرق تلویزیون و منبر موعظه را ببینند، آن وقت آیا جا برای مجری‌های بالقوه‌ای باز نمی‌شود که در موضوعات خاصی تخصص دارند و در عین حال مایل نیستند که در هر برنامه و پس از هر جمله‌ای، به نصیحت و وعظ و خطابه مشغول شوند؟ جز این است که شمار زیادی از همین مجریان فعلی صرفا با تن دادن به چنین وظیفه‌ی نانوشته‌ای‌ست که موقعیت خود را پیوسته حفظ می‌کنند و سرانجامش یا چنین فرجامی‌ست که طرف را هوا برمی‌دارد و گند می‌زند، یا این که هر طرف که چشم می‌چرخانی چند تا قیافه‌ی تکراری و ملال‌آور می‌بینی که دارند در دل هر برنامه‌‌ای سخن از اخلاق و معارف اسلامی می‌گویند تا این چنین مجیز علاقه‌مندی مدیران را گفته باشند و روز و شب را به مخاطبان عام تلویزیون زهرمار کنند؟

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top