خوابگرد قدیم

۱۰دقیقه ثواب ادبی!

۲۹ تیر ۱۳۸۲

رمان نفرین خاکستری را پیش از انتشار خواندم و هنوز هم قضاوت کردن درباره‌ی آن برایم دشوار است. هم آن را دوست دارم و هم احساس می‌کنم با آن مشکل دارم. دوست داشتنم به‌خاطر جسارتی‌ست که در اولین رمان یک نویسنده‌ی زن به‌وفور موج می‌زند و نتیجه را به کاری با حال و هوایی متفاوت و قابل بحث تبدیل کرده. ناخوشایندی‌ام هم شاید به‌خاطر وسواسی باشد که شخصا به عنصر زبان در رمان دارم. البته مهسا محب‌علی کاملا خودآگاهانه این زبان ساده‌ی نامه‌نگاری را برای کارش انتخاب کرده و از آن هم به خوبی دفاع می‌کند، اما هنوز معتقدم شکسته‌نویسی نباید طوری باشد که خواننده را پس بزند.

به گمان من مهسا نویسنده‌ی متفکر، با دغدغه و عمیقی‌ست که در میان نسل چهارمی‌ها جایگاه خاصی را برای خود برخواهد گزید، البته اگر در آثار بعدی‌اش هم  همچنان وسواس به‌خرج دهد و گذشتن از مرحله‌ی جوانی، از جسارتِ تحسین‌برانگیزش چیزی کم نکند.

و اما، محمدحسن شهسواری یک گفت‌وگوی اصطلاحا اختصاصی با مهسا انجام داده برای پنجره‌ی پشتی. گفت‌وگویش البته مفصل‌تر بود اما به رعایت مقتضیات فضای وبلاگ، فشرده‌اش کرده. تا جایی که یادم هست تنها مصاحبه‌ای که از مهسا درباره‌ی رمانش خواندم، در روزنامه‌ی همشهری خدابیامرز بود که مریم افشنگ آن را انجام داده بود و مصاحبه‌ی چندان خوبی هم نبود البته. مصاحبه‌ی شهسواری با مهسا به لحاظ نویسنده بودن خودِ شهسواری یک مصاحبه‌ی تخصصی‌ست که اگر نخوانیدش، حداقل ۱۰ دقیقه از عمرتان بر فناست. بسم‌الله!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top