کتاب‌گرد معرفی و مرور

حصر و زندان در ادبیات؛ مرورنامه‌ای به‌مناسبت انتشار رمان قهقهه نوشته‌ی سمیه مکیان

۲۴ مهر ۱۴۰۰
رمان قهقهه سمیه مکیان

ذکرِ بر دار کردنِ آزادی

سمیه مهرگان: حصر و زندان دو کلمه‌ای هستند که تا پیش از جهانِ مدرن، در تاریخ ایران و جهان، به‌طور فراوان کاربرد داشتند. عصر عصرِ پادشاهی بود و حصر و زندان برای شاهزاده‌ها یا پیامبرانی که ممکن بود برای حاکمان یا حکومت‌ها خطرآفرین باشند، بهترین مکان برای مرگِ تدریجی و فراموشی ابدی؛ البته اگر از اعدام یا کور شدن جان به ‌در می‌بردند.

مشخص نیست اولین زندانی که اثری از درونِ آن به بیرون سرایت کرد، کجای جهان و در چه زمانی بوده است. تاریخِ دنیا به‌ویژه در قرن نوزدهم و بیستم پر است از این آثار که یا متن ادبی بودند یا شعر و یا گزارشی از درون زندان، که بیشترشان با رسالتِ روشنگری نوشته شده‌اند؛ به‌ویژه در اردوگاه‌های کار و زندان‌های دوران استالین در شوروی و اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها. آثار بسیاری از این مکان‌ها بیرون آمده و امروز ما آن‌ها را می‌خوانیم.

برخی از این آثار عبارت است از «عشاق گولاک» (نامه‌های عاشقانه‌ی زوج روسی در اردوگاه کار)، یادداشت‌های آن فرانک از درون خانه‌ی مخفی در هلندِ تحتِ اشغالِ آلمانِ نازی‌، گزارش‌های جوخه‌های مرگ در آشویتس که سال‌ها پس از جنگ دوم جهانی از زیر کوره‌های آدم‌سوزی پیدا شد، و آثار بسیار دیگر که هر کدام گویای رنجِ رفته بر انسان است.

اما شاید عجیب‌ترین کتابی که در قرن بیستم از درون زندان نوشته شد و بعدها به یکی از جنجالی‌ترین آثار تاریخ مبدل شد، کتاب «نبرد منِ» آدولف هیلتر پیشوای آلمان نازی باشد. همه‌ی نامه‌ها و آثاری که در دوران زمامداری هیتلر از زندان‌ها و اردوگاه‌های مرگ بیرون آمد، همگی بعد از «نبرد من» بودند تا به نبرد علیه «نبرد من» تبدیل شوند.

آثار دیگری هم هستند که پس از آزادی، بیرون از زندان، نوشته شدند اما زیر عنوان ادبیات زندان یا حصر می‌توان از آن‌ها یاد کرد؛ مثلاً «این نیز انسان است» از پریمو لوی، که یکی از مهم‌ترین آثاری است که با موضوع تجربیات دوران اسارت در اردوگاه آشویتس نوشته شده. مستندنگاری‌های دیگری نیز وجود دارد که بعد از پایان جنگ دوم زندانی‌های جان‌به‌دربُرده نوشتند و تصویری از فجایع جنگ دوم در زندان‌ها و اردوگاه‌های کار و مرگ به ما می‌دهند.

در این میان، آثار ادبی یا همان رمان و رمان‌های تاریخی هم بودند که نویسنده‌های بزرگی آن‌ها را نوشتند، از جمله آرتور کوستلر، نویسنده‌ی مجارستانی- بریتانیایی، که شاهکارش «ظلمت در نیمروز» را در ۱۹۴۰ نوشت. رمان «ظلمت در نیمروز» را می‌توان مهم‌ترین اثری قلمداد کرد که تصویری دقیق از زندان به‌معنای عام آن و تصویری از زندان‌های استالین به‌شکل خاص نشان می‌دهد.

در ایران، که این روزها از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین زندان‌های روزنامه‌نگاران و نویسندگان و شاعران و روشنفکران در جهان یاد می‌شود، آثارِ ادبیِ کمی وجود دارند که تصویری روشن از زندان به ما بدهند؛ تصویری که بازتاب شکستِ انسان در هستیِ تاریخیِ اوست اما با نوشتن از آن شکست روزنی می‌گشاید رو به فردای شکست. و درست در این نقطه است که بسیاری از زندانی‌ها با درکِ قدرتِ کلمه و احساسِ مسئولیت در قبالِ آیندگان، می‌نویسند تا حقیقت را به نسل‌های بعد انتقال دهند.

خاطرات زندانی‌های سیاسی در دهه‌ی شصت به‌ویژه مجاهدین خلق و زندانی‌های چپ از مهم‌ترینِ این گزارش‌ها و خاطره‌نگاری‌های زندان است. محمدعلی عمومی، منیره برادران . ایرج مصداقی از جمله زندانیانی بودند که جان به‌ در بردند و  کتاب‌هایی در این زمینه نوشتند.

در دهه‌های بعد نیز افرادی بودند که با درکِ همین رسالت آثار درخشانی نوشتند؛ از جمله امیرعباس انتظام به‌عنوان کسی که طولانی‌ترین دوره‌ی زندانی سیاسی را در تاریخ معاصر ایران گذراند یا بهمن احمدی اموییِ روزنامه‌نگار که خاطراتش از زندان را با عنوان «زندگی در زندان: اوین و رجایی‌شهر» منتشر کرد. از کتاب‌های متأخری هم که درون زندان نوشته شد و بعدها در خارج از ایران منتشر شد، می‌توان به کتاب «شکنجه‌های سفید»ِ نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، اشاره کرد، که تصویری سیاه از زندان‌ها نشان می‌دهد.*

در آثار ادبی معاصر فارسی اما می‌توان از «ورق‌پاره‌های زندان» یاد کرد به‌عنوان نخستین اثری که درون زندان نوشته شده است. «ورق‌پاره‌های زندان» متشکل از پنج داستان کوتاه است که بزرگ علوی بین سال‌های ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۰ در زندان «قصر»، زمانی که دوره‌ی محکومیتش را می‌گذراند، نوشت.

بزرگ علوی در مقدمه‌ی‌ کتاب «ورق‌پاره‌های زندان» چنین می‌نویسد:

«ورق‌پاره‌های زندان اسم بی‌مسمایی برای این یادداشت‌هایی که اغلب آن در زندان تهیه شده، نیست. درواقع اغلب آن‌ها روی ورق‌پاره، روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و با پاکت‌هایی که در آن برای ما میوه و شیرینی می‌آوردند، نوشته شده و این کار بدون مخاطره نبوده است. در زندان اگر مداد و پاره‌کاغذی مأمورین زندان در دست ما می‌دیدند، جنایت بزرگی به شمار می‌رفت. امان از آن وقت که اولیای زندان پی می‌‎بردند که کسی یادداشت‌هایی برای تشریح اوضاع ایران در آن دوره تهیه می‌کند. خان‌باباخان اسعد در زندان به سخت‌ترین و وقیح‌ترین وجهی مُرد، فقط برای آن‌که یادداشت‌های او به دست مأمورین افتاد. محمد فرخی یزدی به دست جنایتکارانی بی‌شرم‌ورو کشته شد، فقط برای آن‌که شعر می‌گفت و با اشعارش اوضاع ایران را در دوره‌ی استبداد سیاه برای نسل‌های آینده به یادگار می‌گذاشت. من با علم به این مخاطرات یادداشت می‌کردم، چون ایمان قطعی داشتم به این‌که ملت ایران از این جریانات اطلاع کافی ندارد و برای نسل‌های آینده لازم است بدانند که در این دوره‌ی سیاه با جوانان باغیرت و آزادیخواهان ایران چه معاملاتی می‌کردند. اگر یادداشت‌های من، یعنی همین ورق‌پاره‌ها، به دست اولیای زندان می‌افتاد، من هم دیگر امروز زنده نبودم؛ اما بزرگ‌ترین دلخوشی من این بود که بالأخره وقایع یادداشت‌شده و ورق‌پاره‌های زندان خواهی‌نخواهی روزی به دست ملت ایران خواهد افتاد.»

همان‌طور که بزرگ علوی امید داشت، نوشته‌های او منتشر شد و پس از نیم قرن هنوز هم یکی از اسنادِ مهم در زمینه‌ی تاریخ زندان در ایران است. از دهه‌ی ۱۳۲۰ که این کتاب چاپ شد تا سال ۱۳۹۲ آثارِ ادبیِ شاخصی با این موضوع در ایران چاپ نشد.

«سگ‌سالی» نوشته‌ی بلقیس سلیمانی را شاید بتوان یکی از نخستین آثار داستانی پس از انقلابِ ۵۷ به شمار آورد که درباره‌ی حصر و زندان در تاریخ معاصر ایران نوشته شده است؛ داستان حصرِ بیست‌وچندساله‌ی یک مجاهد به‌نام قلندر در طویله‌ی خانه‌ی پدری در استان کرمان: دوران مجاهدکُشی و چپ‌کُشی در ایران.

«آمرزش زمینی» اثر یعقوب یادعلی، که در سال ۱۳۹۸ منتشر شد، از آثار دیگری است که تصویری از دوران زندان در زندان‌های جمهوری اسلامی به دست می‌دهد. این کتاب قصه‌ی نویسنده‌ای است که به زندان افتاده و در جست‌وجوی درکِ جهانِ اطراف است و دوست دارد قصه‌ی آدم‌ها (دربند یا رها؟) را بفهمد؛ نویسنده‌ای که دلیل موجهی برای گیر افتادنِ خودش در میان نیست و این بیش از هر چیزی یادآورِ اتفاقی است که برای خودِ یادعلی پس از انتشار کتاب «آداب بی‌قراری» افتاد.

اما اثری که به‌شکلی جامع و فراگیر تاریخِ حصر را در ایران در یک اثر بازتاب داده، رمان قهقهه نوشته‌ی سمیه مکّیان است. این رمان سومین اثرِ این نویسنده و به‌نوعی در ادامه‌ی بازنماییِ مفهومِ زندان و حصر در آثار پیشینِ او نیز هست. در این کتاب، مکیان ما را در دو بازه‌ی زمانیِ مهم تاریخ ایران پیش می‌برد: عصر صفویان که شیعه به‌عنوان مذهب رسمی ایران اعلام می‌شود و دوران جمهوری اسلامی که دوره‌ی روی کار آمدن اولین حکومت شیعی در تاریخ جهان است.

در هر دو تاریخ، مکیان ما را با دو حصر روبه‌رو می‌کند: حصرِ اسماعیل‌میرزا شاهزاده‌ی صفوی که حدود بیست سال در زندان قلعه‌ی قهقهه در اردبیل به‌سر می‌برد (این شاهزاده‌ی سُنی‌مذهب صفوی تا آخر عمر هم سُنی ماند و بعد از رهایی از زندان کمتر از دو سال شاه بود و درنهایت، به‌رسمِ شاه‌کُشی در تاریخ‌، او نیز کُشته شد).

همین حصر را اگر ادامه بدهیم، می‌رسیم به حصرِ رهبران جنبش سبز در تهرانِ سالِ ۱۳۸۸ که تا به امروز ادامه‌دار شده است. شاید در آینده‌ای نه‌چندان دور، در دولت یا حکومتی دیگر، خاطرات یا گزارش‌هایی از این رهبران جنبش سبز هم منتشر شود که تصویری روشن از این حصر بدهد.

رمان قهقهه در ابتدا به‌لحاظِ فُرم بسیار اهمیت دارد. فرمی که مکیان برای نگارش حصر و زندان در تاریخ ایران انتخاب کرده، مهم‌ترین ویژگی رمان قهقهه است.

او داستانش را از زبانِ راویانِ رمان، که به نظر دو نفر هستند، بر حاشیه‌ی قرآن نگاشته است. یک راوی در زندان قلعه‌ی قهقهه است و تنها کتابِ در دسترسش هم قرآن است (مقایسه کنید با زندانی‌های سیاسی در زندان‌های امروز که در سلول‌های انفرادی تنها مجاز به خواندن قرآن هستند) و راوی دیگر در سال ۱۳۸۸ خورشیدی در تهران، که اینک پایتخت ایران است. سمیه مکیان وقتی از تهران به‌عنوان «پایتخت» نام می‌برد، آن را سرهم می‌نویسد؛ ولی وقتی از قزوین به‌عنوان پایتخت ایران نام می‌برد، آن را جدا می‌‌نویسد: «پای‌تخت».

فرمَ رمان وقتی خودش را نشان می‌دهد که شروع هر فصل با نام یک سوره است و جالب این‌که پاراگرافی که شروع‌کننده‌ی هر فصل است، به‌نوعی به سبک و سیاق نثرِ قرآن نوشته شده. پس از آن ما واردِ داستان در هر فصل می‌شویم؛ حاشیه‌هایی بر قرآن. شاید باید گفت دو قرآن؛ یکی از زاویه‌دید شاهزاده‌ی سنی‌مذهبِ صفوی و دیگری یکی از سیاستمداران شیعه‌مذهب در جمهوری‌اسلامی که به‌نظر در این‌جا منظور میرحسین موسوی باشد.

پس از فرم، دومین ویژگی بارزِ رمان نثر و زبانِ آن است که در دو اثرِ پیشینِ سمیه مکیان نیز خود را نشان می‌داد. حتا فرم نیز در دو رمان قبلی مکیان به‌اندازه‌ی زبان مهم بود. مکیان روی این دو مؤلفه با دقت‌نظرِ بسیار کار کرده است. در «غروبدار» همین فرم و زبانی را داریم که بعدها در «پنج شب» به شکل ساختارمند در قالب یک آسایشگاه-زندان خودش را نشان می‌دهد و حالا در رمان قهقهه در یک زندانِ واقعی، که تصویر بزرگی از ایرانِ امروز است و همگی حکایتِ ذکرِ بر دار کردنِ «آزادی».

سمیه مکیان در رمان قهقهه ما را به بازخوانیِ سطحِ دیگری از تاریخ ایران دعوت می‌کند که پس از چند قرن هم‌چنان با آن درگیر هستیم. گویی ما را از این تاریخِ بی‌رحم رهایی نیست… آن‌چنان‌‌که وقتی اسماعیل‌میرزا از زندانِ قلعه‌ی قهقهه پای بیرون می‌گذارد، احساس می‌کند نه‌تنها رها نشده که گام در زندانِ بزرگ‌تری به‌نام «ایران» گذاشته است:

«این‌بار نگهبانِ قلعه است که فریاد می‌کند درِ زندان بر پادشاهِ ایران بگشایند. درِ قهقهه‌ی وطن پشتِ سرِ پادشاه بسته می‌شود و درِ قهقهه‌ی زمان گشوده. و به جهانِ خواب و نقاشی ورود می‌کند و چشم بر جهانِ خشونت و معاصی می‌بندد. چه اندوهناک است که زندان از برای او خوش‌جاتر است تا ایران.»


* کتاب «خاطرات زندان» اثر شهرنوش پارسی‌پور، «داد بیداد» نوشته‌ی ویدا حاجبی، و «من یک شورشی هستم» نوشته‌ی عباس سماکار از دیگر آثارِ مشهوری هستند با موضوع خاطرات زندان که جا دارد از آن‌ها نیز یاد شود. (خوابگرد)


این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top