تسمه چرمی یک داستان بلند در زیر ژانر پلیسی است که مانند اغلب آثار نویسنده با زیرژانرهای تریلرجنایی و تریلرحادثهای تلفیق شده. قهرمان داستان یک افسر آگاهی به نام راوند است که به دنبال فرار یک قاچاقچی مواد مخدر به نام محمد شغو هنگام انتقال به تهران از اهواز درگیر مبارزه با باندسازمان یافتهایی از قاچاق موارد مخدر در تهران میشود.
تسمه چرمی
اثر امیرعشیری
انتشارات کانون معرفت و چاپخانه گیلان (تهران)/ ۱۳۵۰
۲۴۰ صفحه
علیرضا محمودی: «روشنفکر» به صاحب امتیازی رحمت مصطفوی، نشریهای هفتگی بود که بین سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۰ منتشر و به سیاق همه مجلات هفتگی آن سالها پاورقی چاپ میکرد. در دهه چهل «منوچهر مطیعی» و «امیرعشیری»(۱۳۰۳-۱۳۹۵) از نویسندگان ثابت پارقیهای مجله روشنفکر بودند. داستان «تسمه چرمی» از داستان های جنایی عشیری برای اولین در سال ۱۳۴۸ به صورت هفتگی در مجله روشنفکر منتشر شد. «حسن معرفت» مدیر کانون انتشاراتی معرفت، انتشار پاورقیها به صورت کتاب را از اواخر دهه سی به عنوان مهمترین رویکرد چاپ کتاب در دستور کار خود قرار داد. نتیجه این رویکرد، تبدیل اغلب پاورقیهای مجلات هفتگی به محصول دیگری با عنوان کتاب داستان جیبی بود. آثار امیرعشیری که در دهه چهل با اقبال مردم در مجلات هفتگی به خصوص در «اطلاعات هفتگی»، «دختران و پسران» و «روشنفکر» منتشر میشد، مورد توجه معرفت قرار گرفت. بیش از سی عنوان از پاورقیهای جنایی، تاریخی، جاسوسی و تریلرهای عشیری توسط «کانون معرفت» به بازار کتاب عرضه شدهاند. تسمه چرمی بیست ونهمین داستان عشیری است که معرفت منتشر کرده.
تسمه چرمی یک داستان بلند در زیر ژانر پلیسی است که مانند اغلب آثار نویسنده با زیرژانرهای تریلرجنایی و تریلرحادثهای تلفیق شده. قهرمان داستان یک افسر آگاهی به نام راوند است که به دنبال فرار یک قاچاقچی مواد مخدر به نام محمد شغو هنگام انتقال به تهران از اهواز درگیر مبارزه با باندسازمان یافتهایی از قاچاق موارد مخدر در تهران میشود. قتلهای زنجیرهایی که قاتلان در آن با کمک تسمههای چرمی، طعمههای خود را به کام مرگ میبرند؛ حساسیت و اهمیت پرونده را بیشتر میکند. شغو که قصد داشته به باند رو دست بزند و با سیصد هزار تومان پول فروش مواد فرار کند، باعث رودرویی آدم های باند میشود. آذر پاریسی، دختری که در بار پرنده آبی کار میکند، اکبر سیاه، قاچاقچی خرده پا و محمد شغو قاچاقاچیای که قصد فرار دارد در این ماجرا کشته میشوند.
راوند با اطلاعاتی که از یک خبرچین به نام افلاطون آس و پاس و مدیره یک آرایشگاه زنانه به نام اختر که قبل از آغاز این ماموریت با او در کازینوی بابلسر آشنا شده و خواهر آذر پاریسی است، وارد باند میشود در حالی که اعضای باند او را شناسایی کردهاند. راوند طی عملیاتی از مرگ نجات پیدا میکند و عوامل باند دستگیر میشوند. در طول بازجوییها راوند با دامن زدن به آتش حسادت بین اعضای باند، محل اختفای رییس باند را پیدا میکند. راوند میفهمد که در تمام طول این داستان بازیچه دست افلاطون بوده است که هویت اصلیاش رحمان و از اعضای رده بالای باند و قاتل آذر است.اما هویت اصلی رییس باند او را بیشتر متاثر می کند، اختر، زنی که رواند دل در عشق او دارد، رییس همه تشکیلات است.
امیر عشیری، تسمه چرمی را در اوج فعالیت خود به عنوان مهمترین پاورقینویس جنایی ایران در اواخر دهه چهل نوشته. تسلط او بر الگوها و قراردادهای زیرژانری که در آن طرح و توطئه را بنا می کند، داستان کم نقص و درگیر کنندهایی را به وجود آورده.
توجه به علایق مخاطب آن سالها، و خلق صحنههایی که برای خواننده این گونه داستانها در آن سالها جذابیت داشت، نشان ازهمراهی نویسنده با سنتهای روز داستان نویسی صنعت سرگرمی ایرانی دارد. حضور اختر زن زیبا و فتنهگری که بر خلاف ظاهر دلفریبش، میانهای با عطوفت ندارد و حتی به خواهرش هم رحم نمی کند و استفاده از شگرد تغییر هویت و و نفوذ در باند قاقاچاقچیها که از شخصیتها و صحنههای مورد علاقه خوانندگان داستانهای پلیسی نیم قرن پیش است در این داستان، ارتباط قوی عشیری با مخاطبان آثارش را به نمایش میگذارد.
امیرعشیری بر خلاف اغلب نویسندگان پاورقی هم دوره خودش، از توصیفهای طولانی و عبارات شاعرانه در داستاننویسی پرهیز می کند. لحن خشک و گزارشی اگرچه در خلق بسیاری از صحنههای یک داستان پلیسی میتواند به فضا سازی و تاثیر صحنه کمک کند، اما بی توجهی به روابط و صحنههای عاطفی وهمچنین خلق شخصیتهایی که داستان را با خصوصیات انسانی خود و نه به عنوان عاملی در الگوها و قردادها پیش ببرند؛ به داستان لطمه زده و در نهایت وجه ادبی آن را کاهش داده است. نتیجه مثل اغلب داستانهای عشیری داستانی سرگرم کننده است که گرمایی ندارد.
تلاش امیر عشیری بعد از نیم قرن برای خلق داستانی پلیسی که در تهران می گذرد، می تواند مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد. زندگی شبانه شهری که مردمی با هویتهای مخدوش با مشاغلی چون پلیس و قاچاقچی و خبرچین درخیابانها و کوچهها و خانهها و بارها و کازینوها و ادارات و شرکتها زندگی میکنند و به هم دروغ می گویند دستاورد قابل توجهی است. حتی اگر با تهرانتر شدن فاصله دارد. تسمه چرمی یکی از دلایل روشن اهمیت امیرعشیری در ادبیات جنایی فارسی است.
برای خواندن مطالب ما میتوانید به کانال جناییخوانی در تلگرام مراجعه کنید.
بدون نظر