خوابگرد

به بهمن فرزانه دروغ نبندید!

بهمن فرزانه رفیقم بود

محمد حسینی

محمد حسینی: گرفتار ایدز شدن البته که فقط بدشانسی است و متر و ملاک ارزش آدم‌ها نیست. اما از من، که ویراستار بخش عمده‌ی آثار فرزانه بودم و مفتخر به دوستی بیست‌ساله با او و کسی که در بیمارستان بستری‌اش کرد و بنا به قولی که به او داده بود متأسفانه تا آستانه‌ی گور همراهی‌اش، قبول کنید که بهمن فرزانه ایدز نداشت.

هفتاد و شش سال در کمال سلامت زیست و طول دوره‌ی بیماری‌اش به شش ماه نکشید. فرزانه بیماری قند داشت و این بیماری ابتدا پایش را گرفت و بعد جانش را. مراسم تشییع او نیز بی اطلاع‌رسانی برگزار شد چون خواست خانواده‌اش چنین بود و من البته چون می‌دانستم ماجرا کم‌ترین اهمیتی برای شخص فرزانه در زمان حیاتش نداشت تا چه رسد به بعد از درگذشتش، دلیلی برای مخالفت با خواهران گرامی‌شان نداشتم.

و باز شهادت می‌دهم که احمد مسجد جامعی، در شورای شهر، صبح زود در دفترش حاضر شد تا نامه‌ی بهشت زهرا را امضا کند و دریافتش کنم. کم‌ترین مشکلی هم برای برگزاری مراسم در خانه‌ی هنرمندان نداشتیم جز این که خانواده‌ی ایشان علاقه نداشتند. امیدوارم این چند سطر به شایعه خاتمه دهد، که البته می‌دانم نمی‌دهد. اما لازم بود که بنویسم. و تأکید مجدد: فرزانه ایدز نداشت. نه فقط در جریان کامل بیماری‌اش بودم که پرونده‌های پزشکی‌اش را هم در یکی دو بار جابه‌جایی از بیمارستانی به بیمارستانی دیگر، در راه، ورق زده بودم.

بهمن فرزانه رفیقم بود. به رفیقم دروغ نبندید.