مهدی جامی: تاریخ جامع ایران بدون تردید بزرگترین پروژهی تحقیق در تاریخ ایران است که به پایان رسیده و منتشر شده است.
تاریخ جامع ایران بدون تردید بزرگترین مجموعه کتاب جدی و سنگین آکادمیک و دانشورانه است که در تاریخ معاصر و بعد از رواج چاپ در ایران منتشر میشود.
تاریخ جامع ایران یکی از سریعترین پروژههای بزرگ تحقیقی در تاریخ ایران و شاید منطقه است که در عرض کمتر از ۱۴ سال طراحی و برنامهریزی و سفارش و اجرا و ویرایش و آمادهسازی و چاپ شده است.
تاریخ جامع ایران یکی از پروژههای بزرگ صنعت نشر در ایران است که مجموعهای بزرگ را با نفاست و دقت و رعایت همهی جوانب کتابآرایی به چاپ رسانده است.
تاریخ جامع ایران نخستین پروژهی بزرگ تحقیقی و به پایان رسیدهای ست که تماماً در ایران طراحی و برنامهریزی و نظارت و ویرایش شده است و مسئولان و کارشناسان و دانشوران و سرمایهگذاران آن ایرانی بودهاند و برای نخستین بار کارهای علمی را به دانشوران غیرایرانی سفارش داده و ویرایش کردهاند.
تاریخ جامع ایران برای نخستین بار تاریخی همهجانبه از ایران تاریخی و وطن فارسی به دست میدهد و دیدی تازه به تاریخ این مرز و بوم ارائه میکند.
تاریخ جامع ایران دستاورد شمار قابل توجهی از برترین محققان ایرانی و دانشمندان طراز اول کشور است در زمانهی عسرت دانشگاه و تحریم اقتصادی و مدیریت هیئتی. به قول کاظم بجنوردی مدیر مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، آنها کاری را که غیرممکن به نظر میرسید ممکن کردند (+).
تاریخ جامع ایران دستاورد مؤسسهای ست که اگر دولت احمدینژاد یک دورهی دیگر هم سر کار میماند یا دولتی شبیه به او قدرت میگرفت، چه بسا اصولاً به تعطیلی کشانده میشد.
تاریخ جامع ایران دستاورد مؤسسهای ست که یکی از بیحاشیهترین و پایدارترین و علمیترین نهادهای بعد از انقلاب است که هر چه کرده تولید علم و حمایت از اهل علم بوده است و مدیرش نمونهی کسانی ست که از رادیکالیسم به لیبرالیسم رسیده است (۱۴ سال زندان در دورهی شاه به خاطر عضویت در گروه افراطی حزب ملل اسلامی و بیش از ۳۰ سال مدیریت آزادترین مؤسسهی علمی ایران).
اما اگر فکر میکنید همهی اینها برای رسانههای فارسی خارج از ایران هیچ ارزش خبری داشته باشد کاملاً در اشتباه اید!
روز سهشنبه ۲۶ خرداد ماه و در روز رونمایی تاریخ جامع ایران، هیچ یک از رسانه های معتبر فارسیزبان در خارج از ایران خبری ولو کوتاه در بارهی این حادثهی تاریخی و فرهنگی منتشر نکردند. فکر میکنید چه منتشر کردند؟ نگاهی به سر خطِ برخی از خبرهای این رسانهها عبرتآموز است:
مرگ یک نفر به علت ابتلا به مرس در آلمان (+)
توقف ایران در اولین مسابقهی مقدماتی جام جهانی روسیه مقابل ترکمنستان (+)
یعنی خبر این حادثهی بزرگ فرهنگی در ایران به اندازهی مرگ یک نفر در آلمان هم ارزش خبری نداشته و به اندازهی مسابقهی والیبال ایران هم توجه این رسانهها را به خود جلب نکرده است.
رسانهای دیگر این خبر کوتاه را میبیند که ۸۰ درصد مردم ایران ورزش نمی کنند (+) که طبق معمول هیچ معلوم نیست تا چه حد دقیق است یا آمار تخیلی است. اما خبر بزرگ روز را نمیبیند.
در روز ۲۶ خرداد محسن میردامادی از زندان آزاد شد. این آزادی دیده میشود و درست هم هست که دیده شود و گزارش شود گرچه فقط بعضی آن را مهم دیدند (+) اما مشکل این است که رسانهها ظاهراً فقط خبرهای خاصی را میبینند. نه اینکه «خبر» را ببینند. به همین ترتیب، افزایش کاربران اینترنت در ایران دیده میشود (+) ولی افزایش سطح تحقیقات ایرانی دیده نمیشود.
شاید این دست خبرها چیزی ندارد که با تصویری که این رسانهها آگاه یا ناآگاه از ایران به دست میدهند سازگار باشد. برای همین است که در عالم فرهنگ و هنر، رسانهای دیگر خبر اولش را به یک اثر هنری اختصاص داده که «سنگینترین اثر هنری تاریخ آکادمی سلطنتی هنر بریتانیا» و کار یک هنرمند چینی ناراضی ست (+) ولی انتظار نداشته باشید که سنگینترین اثر علمی و فرهنگی آکادمیک در ایران که محصول کار دهها دانشور است که با هر زحمتی بوده در خانه مانده اند و کار میکنند به اندازه آن دیده شود. حتا اگر مدل پیشین آن در دانشگاه کمبریج کار شده باشد، باز برای رسانهای فارسی که در بریتانیا ست اهمیتی ندارد.
خبر این حادثهی بزرگ فرهنگی در ایران به اندازهی مرگ یک نفر در آلمان هم ارزش خبری نداشته و به اندازهی مسابقهی والیبال ایران هم توجه این رسانهها را به خود جلب نکرده است.
صحبتهای هاشمی رفسنجانی که در مراسم رونمایی تاریخ جامع ایران حضور داشت و صحبت کرد البته بازتاب یافت اما چیزی از کتاب گفته نشد! یکی اصولاً نام کتاب را هم درست نشنیده یا نخوانده بود و بنابراین از رونمایی «کتاب تاریخ ایران» یاد کرد (+). حتا وقتی هم نام کتاب را درست نوشتند و گفتند در مراسم «رونمایی مجموعهی تاریخ جامع ایران» حرف زده است باز لازم ندیدند یک سطر توضیح دهند که این چه مراسمی و آن چه کتابی بوده است: “هاشمی رفسنجانی: تحریمها پدر مردم را درآورده، چهطور به نفع ماست؟” (+)
دیگران اصلاً حرف هاشمی را بدون کلمهای اشاره به اینکه در چه مراسمی مطرح شده گزارش کردند. مثل این خبر: “رفسنجانی: تحریمها در حال پوساندن استخوان طبقهی مزدبگیر است” (+) و این یکی: “هاشمی رفسنجانی: تحریمها پدر مردم را درآورده است” (+). ظاهراً فقط مسئلهای که پدر مردم را درآورده باشد ارزش دارد!
چیزی در رسانههای فارسی خارج از ایران بدجوری اشتباه است. از یک طرف این رسانهها روزبهروز فاصلهشان با سایتهای عامهپسند داخل ایران کمتر میشود. دلیلش چیست نمیدانم. شاید سبک روزنامهنگاران داخل که در این سالها به خارج آمدهاند دارد بر سبکهای پیشین این رسانهها غلبه میکند و داخل و خارج بهزودی با هم فرقی نخواهند داشت. از طرف دیگر، نوع خبرگزینی این رسانهها متوجه معایب دولت است تا محاسن ملت! بنابراین به آسانی از خبرهای بزرگی که نشانهی تکاپوهای دانشوران و مراکز علمی و پدیدآورندگان کتاب و فرهنگ و دانش است میگذرند. این چیزها از نظرشان خبر نیست. معنای این رفتار و آن سبک در مجموع یعنی از دست دادن هر چه بیشتر ارتباط با «خبر» در ایران. تقلیل خبر به رصد سیاسی رقبا و جناحها. کاری که هر روزنامهنگار درجهی سوم نیز در ایران این روزها در آن استاد است. پس چه چیز درجهی یکی برای این رسانهها باقی میماند؟ مردم پرتکاپو، دانشپژوهان، فرهنگسازان، دلسوزان ایران و دلسوختگانی که در خارج از سیاست کار میکنند، در کجای دستور کار رسانهای قرار میگیرند؟
منبع [+]