شمسالواعظین در سال ۸۹ بود که در مصاحبه با یک تلویزیون عربی گفت رئیس دولت دهم «جنونالعظمه» دارد. و به اتهام «مجنون» خواندن احمدینژاد و البته چند اتهام دیگر به زندان محکوم شد. «جنونالعظمه» در عربی ربطی به معنای جنون در فارسی ندارد؛ یک اصطلاح است به معنای خودبزرگبینی. البته همان زمان شمسالواعظین این توضیح را داد و گفت که مقصودش دیوانگی نبوده (آن هم از نوع عظیم)، ولی گویا توضیحش ناشنیده ماند و شد آن چه شد.
اصطلاحات دیگری هم هستند در زبان عربی که با نظیرِ شکلی و ریشهای خود در زبان فارسی تفاوت دارند. یکی دو هفتهی پیش بود [مهرماه ۹۳] که صادق خرازی هم در بارهی حصر خانگی به روزنامهی عربی الحیات گفت: «و نحن نسعى لإنهاءِ الإقامه الجبریه عنهما.» کلامش را ترجمهی کلمه به کلمه کردند و برخی به او تاختند که چرا به جای «حصر خانگی» گفته است «اقامت اجباری». اما «اقامه الجبریه» در عربی اصطلاحی است دقیقاً برای «بازداشت خانگی» یا همان «حصر خانگی».
در این مورد هم ندیدم توضیح این اشتباهِ ناشی از تشابه و همسایگیِ زبان عربی با فارسی، در وضع صادق خرازی اثری گذاشته باشد. بهخصوص که به خاطر فعالیت سیاسی اخیر او در راهاندازی تشکیلات «ندا» فحشخورش هم بسی ملس شده است.
واژهها و اصطلاحات بسیاری نیز در زبان فارسی هست که رگ و ریشهی عربی دارند، ولی همهی آنها در همان معنای عربی به کار نمیروند. دستهای هم هستند که ظاهری غلطانداز دارند ولی اصلاً به آن شکل در زبان عربی وجود ندارند و در سیر «واژهسازی دورگه» وارد زبان روزمرهی ما شدهاند.
از دستهی اول، معروفترین و دمدستیترینشان مزخرف است که خیلی از ما آن را در توصیفِ کوبندهی هر چیز بهدردنخور و احمقانه به کار میبریم و خیال خودمان را راحت میکنیم و خیال مخاطبمان را ناراحت. بهخصوص اگر پای مخاطب خاص در میان باشد، که تازه موتور مزخرفپرانِ دو طرف روشن میشود و آخر هم معلوم نمیشود کی مزخرف گفته یا کدامشان آدم مزخرفی است! در این مورد عربها مشکلی ندارند، چون این جور وقتها میگویند «هراء» و خودِ مزخرف را در دو معنای «آراسته» و «چاشنیزده» و نیز نوعی نگارگری خطوط به کار میبرند.
نمونههای دیگری هم هستند که در این گروه قرار میگیرند. مثلاً «تورّق» را قبلاً در فارسی برای ورقه ورقه شدن به کار میبردهایم، ولی امروزه برای چیزی به کار میبریم که عربها به آن «تصفّح» میگویند، یعنی ورق زدن کتاب برای مرور آن. یا مثلاً «جهاز » که در عربی به معنای «دستگاه» است ولی در فارسی بزرگترین مصیبت خانوادهها هنگام ازدواج دخترشان! در عربی «جهازیه» هم هست به معنای سیستماتیک، ولی در فارسی مینویسیم «جهیزیه» به همان معنای مصیبتباری که گفتم. یا شاید ندانید که «اهتزار» در اصل به معنای لرزش و جنبیدن است و حالا در زبان فارسی تبدیل شده به برافراشته شدن. یا «تردید» که معنای آن، در عربی امروز، تکرار کردن و بازگرداندن است ولی ما در مفهوم دودلی و شک کردن به کار میبریم.
دستهای دیگر هم هستند که اصلاً در زبان عربی وجود یا کاربرد ندارند و در سیر «واژهسازی دورگه» وارد زبان روزمره شدهاند. مثل: مأیوس، تدفین، شکیل، عطوفت، عصبانی، تمسخر، تبانی، خجالت، اسارت و دخالت. این جور واژهها صورتی به ظاهر عربی دارند، ولی در واقع برساختههای ما فارسیزبانها هستند. نمونههای خلاقانه و شیرینتری هم داریم مثل «لایتچسبک»، که استفادهاش گاهی اوقات بدجوری میچسبد!
رضا شکراللهی
۲۶ مهر ۱۳۹۳
بازنشر از خوابگرد قدیم