روزانه

اول شهریور، تولد جناب مستطاب نجف دریابندری

۳۱ مرداد ۱۳۹۶
اول شهریور، تولد جناب مستطاب نجف دریابندری

هومن عباسپور:
اینجا آبادان است؛ اول شهریور ۱۳۰۸ خورشیدی. امروز، در خانواده‌ی ناخدا خلفِ بوشهری، آقا نجف دریابندری به‌دنیا می‌آید که با سرِ پرشورَش بعدها به زندان می‌افتد و به اعدام محکوم شود، ولی با تخفیفِ مجازات در زندان می‌مانَد و وداع با اسلحه را ترجمه می‌کند.

حالا سال‌هاست که نجف دریابندری از اسطوره‌های ترجمه در ایران است؛ نواده‌ی معنویِ حُنَین بن اسحاق، از تبار مترجمانی که، افزون بر آنکه پیوندگاهِ فرهنگ‌ها بوده‌اند، در اندیشۀ فرهیختگان تأثیر گذارده‌اند. دریابندری مترجمی خوش‌سلیقه بود و هر کتابی را برای ترجمه برنمی‌گزید. گویی به تعداد ساعت‌های بیداری‌اش کتاب خوانده بود و به تعداد متون فارسی کلمه و تعبیر می‌دانست. نثرش چون سیماب است و شکلِ هر ظرفی را به خود می‌گیرد، ولی هویت و شناسنامۀ خود را دارد.

در نقدهایش جسارتی کم‌نظیر داشت و البته گاه پا از دایره‌ی انصاف بیرون می‌نهاد: بوف کور را «زیادی منحط»، ملکوت صادقی را «خرت‌وپرت»، سنگ صبور چوبک را «کوششی رقت‌آور برای اثبات وجود»، ولی شوهر آهوخانم را «نمونه‌ی درجه‌ی یک داستان‌نویسی» می‌شمرد.

دریابندری، آن زمان که سرحال بود، مردی بود منظم، دقیق، تیزهوش، خوش‌پوش، آداب‌دان، اشراف‌منش، بذله‌گو، با قهقهه‌های بلند و شیرینی که از سرِ صفای کودکانه‌اش برمی‌خاست.

بخشی از فرهنگ معاصر ما به نام نجف دریابندری سکه خورده است. از روزگار، به‌خاطر داشتنِ او، شاکریم و به شکرانه‌ی بودنش امروز را و هر اول شهریور را، به احترام او، از جای برمی‌خیزیم.

این اسطوره‌ی فرهنگیِ ما چند سالی است در آرامش و سکوت روزگار می‌گذرانَد، ولی هنوز جمعه‌ها اهل فضل به دیدارش می‌روند. حتی اگر همان چند کلمه را هم نگوید و چیزی ننویسد و فقط نگاهمان کند، هر چه باشد، نجف دریابندری است؛ جناب مستطاب دریابندری.

پیوندها:
ـ ثبت ملی نجف دریابندری در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادره‌کاران)
ـ چرا نجف دریابندری به اعدام محکوم شد؟

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

۴ نظر

  • Reply سینا شهبازی ۱۱ شهریور ۱۳۹۶

    سلام رضای عزیز.
    وقت به خیر. ببخشید که این سؤالم با پست شما چندان مربوط نیست.
    دوتا سؤال داشتم:
    ۱٫ شما به عنوان یه ویراستار -که بدون تعارفات مرسوم، در نگاه من بسیار حرفه‌ای کار می‌کنی- می‌خواستم بدونم نظرت راجع به فرهنگستان چیه؟ و اینکه شما جزو اون آدم‌هایی هستی که مثلاً موافق انتخاب کلمۀ تارنما به جای سایت هستی یا نه؟ دلیلت رو می‌تونم بپرسم؟
    ۲٫ خیلی از کلمات، نگارش یکسانی نداره. مثلاً بهتره بنویسیم “وطنم”، “وطن‌م” یا “وطن‌ام” یا مثلاً “خانه‌ای” یا “خانه‌یی”؟ آیا روشی هست که توصیه شده باشه؟ یا هر نویسنده، باید روش مورد علاقۀ خودش رو انتخاب کنه؟
    ممنون می‌شم اگر همینجا برام جواب مفصل (و یا مختصری) بنویسی یا اگر اینجا رو مناسب نمی‌دونی، برام ایمیل بفرستی.
    پیشاپیش ازت خیلی ممنونم.
    ارادتمندِ تو،
    سینا.

    • Reply خوابگرد ۲۱ شهریور ۱۳۹۶

      در مورد واژه‌گزینی و واژه‌سازی فرهنگستان نه نظر من موافقت من مهم است نه موافق هیچ کس دیگری. فرهنگستان بنا به وظیفه کار خودش را باید بکند و در نهایت این اقبال مردم به واژه‌ای یا بی‌توجهی مردم به آن است که اهمیت دارد. مردم شمار زیادی از واژه‌ها را نپذیرفته‌اند، در عین حال که شمار زیادی را هم پذیرفته‌اند و به کار می‌برند.

      در بحث شیوه‌ی املای خط فارسی هم توصیه‌ی من به همه این است که برای پرهیز از تشتت از دستور املای فرهنگستان پیروی کنند، مگر این‌که در این زمینه خودشان «صاحب‌نظر» و «صاحب‌سبک» باشند. نه این که هر نویسنده‌ای شیوه‌ی خودش را ابداع کند. نویسنده بودن لزوماً به معنای صاحب‌نظر بودن در دستور املا نیست. البته در نهایت، شیوه‌ی فرهنگستان هم یک جور توصیه است فقط.

  • Reply سینا شهبازی ۲۰ شهریور ۱۳۹۶

    رضای عزیز، سلامی دوباره.
    چند روزی گذشت و دیدم پستی منتشر کردی و جوابی ندادی. اوایل گفتم احتمالاً سرت شلوغه و داری روش فکر می‌کنی. الآن دیگه راستش طاقتم طاق شد. ممنون می‌شم اگر دست کم با یه ایمیل (اگر دوست نداری اینجا جواب بدی)، خبرش رو بهم بدی.
    شاد باشی.

    • Reply خوابگرد ۲۱ شهریور ۱۳۹۶

      ببخشید دیر شد. نوشتم جواب‌تون رو.

    شما هم نظرتان را بنویسید

    Back to Top