آیا دیوار اندوه شکافها را پر میکند؟
دیواری است به درازای ۳۰ متر و بلندای ۶ متر. ۵۰۰ فیگور انسانی فاقد بینی و دهان و چشم، در آن جا داده شده تا نمادی از صدها هزار نفری باشد که قربانی جنایات دوران استالین شدند، از بلشویکهای نسل اول تا هنرمندان و نویسندگان و دگراندیشان و اعضای اقلیتها و نظامیان و روحانیون و مردم سادهای که جرئتِ نه گفتن پیدا میکردند. از این دیوار امروز [یک هفته پیش] در قلب مسکو پردهبرداری شد؛ در روز ۳۰ اکتبر که روز گرامیداشت یاد قربانیان دوران استالین است و امسال تصادفاً مصادف با صدمین سالگرد انقلاب اکتبر هم هست.
سنگهایی از مناطقی از روسیه، که در آنها اردوگاههای کار اجباری دائر بودند، نیز مکملِ دیوار شدهاند. با خطوطی به بیست زبان هم بر پای دیوار نوشتهاند: این دیوار خاطرهای تلخ را در تو زنده میکند.
و خب جامعهی روسیه همچنان نظر واحدی دربارهی تحولات قرن بیستم این کشور ندارد. بسیاری همچنان انقلاب اکتبر را برای جامعهی شوروی منشأ تحولات و برآمدهایی بزرگ میدانند و محبوبیت استالین هم در این سالها رو به فزونی بوده است. همزمان، تزار ساقطشده در انقلاب اکتبر هم محبوبیتی رو به افزایش دارد و اخیراً فیلمی دربارهی روابط عاشقانهی او با اعتراضهای سخت ارتدکسها و بخشی از مردم عادی روسیه روبهرو شد. کلیسای ارتدکس نیکلای دوم را تقدیس کرده است.
دولت اما بیآن که به گروههای مدنی هوادار بازخوانی جنایات دوران استالین روی خوش نشان دهد، درصدد است که با اقداماتی مانند ساخت «دیوار اندوه» بستری برای پرکردن شکاف اجتماعی ناشی از نوع نگاههای متفاوت به جنایات دوران استالین فراهم کند. در این راستا کلیسا را هم به کمک گرفته، همچنانکه اسقف اعظم روسیه هم امروز در کنار پوتین در جریان پردهبرداری از دیوار اندوه حی و حاضر بود.
هزینه چهارونیم میلیون یورو برای ساخت دیوار اندوه و حرفهایی که امروز پوتین به هنگام رونمایی از دیوار زد هم نمادهایی از این تلاش است. او جنایات دوران استالین را تراژدی مردم روسیه توصیف کرد و از صدها هزار قربانیانی یاد کرد که به «اتهامهای بیاساس» به مرگ و سرکوب یا اقامت در اردوگاههای کار اجباری محکوم شدند. او گفت که برای این جنایات هیچ توجیهی وجود ندارد.
گروههای مدنی، مثل مموریال، با اصل کار دولت مخالفتی ندارند، ولی برخی سیاستهای کرملین را انسدادی و استبدادی میدانند و ادامهی ولو ملایمِ سیاستهای دوران شوروی. اینکه پوتین سقوط اتحاد شوروی را بزرگترین تراژدی روسیه در قرن بیستم خوانده است نیز با اظهارات اخیر او همسو تلقی نمیشود.
به نظر میرسد که بازخوانی جنایات دوران استالین، ۶۴ سال پس از مرگ او و ۲۷ سال پس از سقوط شوروی همچنان در جامعهی روسیه محل مناقشه است. چنانکه جنایات دوران شاه و […] ۳۷سال اخیر هم از این قاعده مستثنی نیست. این که بخشی از جامعهی ایران همچنان به کارآیی خشونت در برابر خشونت معتقد است، هوادار شدید مجازات اعدام است یا جنایات را با عناوینی مانند ملزومات جنگ سرد یا مقتضیات انقلاب و جنگ، یا برخورد مشابه برخی گروههای اپوزیسیون توجیه میکند، همه و همه نشانههایی از پیچیدگی و دشواری بازخوانی نقض حقوق بشر در ایران است تا سالها، چنانکه در آمریکای لاتین هم غیر از این نبوده است یا در آسیا و…
سوق جامعه به ضرورت رعایت حقوق بشر و ممانعت از تکرار فجایع مشابه کاری مورچهوار میطلبد و دههها و نسلها وقت میگیرد.
در این لینک در باره جنایات دوران استالین و نحوهی رویارویی جامعهی روسیه با آن بیشتر نوشتهام.
نوشتهی حبیب حسینیفرد
با اندک ویرایش و اندکی حذف