روا نیست هر وقت کسی غلطِ ما را در گفتار یا نوشتارمان میگیرد، بلافاصله بگوییم غلط مصطلح است. غلط مصطلح (یا غلط مشهور یا غلط عام*)، با همهی غلط بودنش، آنقدرها هم بیحساب و کتاب نیست. مثلاً اگر من به جای «اصطکاک» بگویم یا بنویسم «اصطحکاک» و در جواب کسی که غلطم را گرفته، بگویم غلط مصطلح است، حق میدهم که چشمهایش گرد شود و بگوید: «غلط کردی که غلط مصطلح است.»
ولی مثلاً اگر بگوییم فلان راننده سوبله پارک کرده، یا شاید هم چوبله، این یک غلط مصطلح است. یعنی غلطی که استفاده از آن بسیار رایج است در حدی که دیگر نمیتوان آن را بهراحتی جزو غلطها ردیف کرد.
مثال دیگرش واژهی فرانسوی «دولوکس» است. دولوکس در زبان فرانسه برای چیزی به کار میرود که تجملاتی و باشکوه باشد، اما خیلی از فارسیزبانان تصور میکنند که این کلمه از ترکیب عدد دو با کلمهی لوکس ساخته شده و برای همین، کلمههای سهلوکس و چهارلوکس را هم بر مبنای تصور خودشان میسازند و به کار میبرند.
یا از این پرکاربردتر، واژههای سهقلو و چهارقلو و… بر اساس کلمهی دوقلوست. دوقلو یا دوغلو در اصل و ریشهاش یک واژهی ترکی است مرکب از «دوق» و «لو». ریشهی دوق، مصدر دقماق یا دغماق به معنای زادن است. «لو» هم علامت نسبت است. بنابراین کلمهی ترکی دوقلو برای همزاد و جفت به کار میرود. اما مثل همان «دولوکس»، خیلیها خیال میکنند این کلمه از دو قسمت عدد دو و «قلو» ساخته شده، پس سهقلو و چهارقلو و پنجقلو هم داریم.
این خود از پویایی و زایندگی شیرینِ زبان است که میتواند صورتِ یک واژه از زبان دیگر را بگیرد و در ساخت واژههای دیگر در معنای دیگر، از آن استفاده کند. ساختی که در ابتدا غلط محسوب میشود، اما به کام گویندگان عام آن زبان آنقدر شیرین میآید تا کمکم میشود غلط مصطلح و مشهور، و بعد هم به جایی میرسد که دیگر جنبهی غلط بودنش را کلاً از دست میدهد.
اما باور کنید که هر غلطی غلط مصطلح نیست؛ خصوصاً غلطهایی املایی از قبیل توالت فرهنگی بهجای توالت فرنگی، یا همان اصطحکاک به جای اصطکاک که در ابتدای این یادداشت گفتم. اصطکاک یک مصدر عربی است که در زبان فارسی به معنای سایش و مالش جا خوش کرده و دارد زندگیاش را میکند. خداوکیلی رویتان میشود مثلاً مالش را بگویید یا بنویسید مالحش و بعد که ایرادتان را گرفتند، جواب بدهید که غلط مصطلح است؟!
رضا شکراللهی
*تعریف دهخدا از غلط مصطلح یا غلط عام: «آنچه برخلاف قیاس یا گفتهی لغویان یا ائمهی ادب بود لیکن عامهی مردم و فاضلان و نویسندگان آن را پذیرفته باشند، مانند صندوق و زنبور که در فارسی به فتح اول تلفظ شوند حال آنکه در اصل به ضماند.»