خوابگرد

زبان غالب در صداوسیما و بصیرتِ نداشته‌ی مدیران

اخیراً مدیران شبکه‌های یک و پنج را هم عوض کردند. این کلامِ مرتضی میرباقری، معاون سیمای سازمان صداوسیما، در مراسم معارفه را بخوانید تا دو نکته بگویم:

«در آرایش رسانه‌ای جدید مدیران باتجربه در صف و مدیران جوان در ستاد قرار می‌گیرند. به این ترتیب حوزه‌ی عملیاتیِ چابک‌تر و سریع‌تر خواهیم داشت.»

۱ـ اگر می‌خواهید عمق و شدتِ کج‌روی و اشتباه‌روی در سازمان صداوسیما را درک کنید، کافی است به حضور این واژه‌ها در همین عبارت مختصر توجه کنید: آرایش رسانه‌ای؛ صف؛ ستاد؛ حوزه‌ی عملیاتی؛ چابک. به ادبیات نظامی می‌ماند؛ ادبیات و زبانی که نسبتِ آن با عرصه‌ی فرهنگ و سرگرمی در ذات خود منافات دارد، ولی چه می‌توان کرد که زبانِ غالب است در اداره‌ی کشور در همه‌ی شئون و زبانِ غالب هم خبر می‌دهد از سرِّ درون!

۲ـ پس از آن‌که جوانِ سی‌ساله‌نشده‌ی ازبسیج‌گذشته‌ای به نام علی فروغی مدیر شبکه‌ی سه شد، حالا جواد رمضان‌نژاد هم از شبکه‌ی افق به مدیریت شبکه‌ی پنج صداوسیما رسیده است. درباره‌ی این‌که کدام طیف تندروِ سیاسی در حال پیشروی در مجمع‌الجزایر صداوسیما ست، به قدر کافی نوشته‌اند و خوانده‌ایم.

توجهِ من اما به انبوه مدیران ارشد و میانی تلویزیون است که این انتصاب‌ها زیر نگاهِ مبهوتِ آنان رخ داده است؛ مدیرانی اغلب با پیشینه‌ای طولانی در کار و مدیریت و صعودی پله‌پله‌ای در صداوسیما که حدود ۹ سال است به خیالِ خام خودشان مسابقه‌ی «بصیرت» و «بصیرت‌مندی» بین خودشان راه انداخته‌اند و «من اول، من اول» و «من بهتر، من بهتر» کرده‌اند و می‌کنند، اما پای تقسیمِ صندلی‌های بزرگ‌تر که رسیده است، جلوی درِ اتاقِ مدیریتِ شبکه‌ها صف کشیده‌اند دست‌به‌سینه و سرافکنده، و دستمزدِ بصیرت‌مندی‌شان را می‌گیرند، بس حقارت‌بار! دلم برای همه‌شان می‌سوزد، بی‌تعارف.
رضا شکراللهی