خوابگرد

لغات عامیانه نزد دهخدا

این دو بند از مقدمه‌ی دهخدا بر لغت‌نامه‌اش، درباره‌ی لغات عامیانه ، را می‌گذارم این‌جا برای آنان که همواره چوبِ لغت‌نامه‌ی دهخدا در دست دارند و تا کسی از کلمه یا اصطلاحی عامیانه حرف می‌زند، آن را بر سرش می‌کوبند که نخیر، در دهخدا این کلمه چنین است و چنان است و اصلاً در دهخدا نیست و لغات عامیانه اصلاً یعنی چه و دور باش، دور باش!

لغات عامیانه
«عامه همیشه واضعین لغت‌اند، مفاهیمی را درک می‌کنند و الفاظی در ازای آن مفاهیم ادا می‌کنند، هر یک که با ذوق صاحبان آن راست آید بر جای می‌ماند. اینک بیش از هزار سال است که این الفاظ متراکم شده و ارباب قلم از استعمال آن پرهیز می‌کنند، لکن بی‌شک آن الفاظ باید در تداول خواص درآید و در لغت‌نامه‌ها درج گردد.

کلمات بسیاری در تداول عوام است که گاهی مرادفی در زبان ادبی دارد و گاه ندارد، و برای توانگر شدن زبان استعمال هر دو نوع آن کلمات به‌گمان من لازم است، از این رو از آن‌ها آن‌چه را که به خاطر آمده در این کتاب گرد کرده‌ام مانند «تیله» که به معنی قطعات شکسته‌ی سفال است و مرادفی برای آن نیافته‌ام، یا «جخد» که به معنی به‌زور، مگر و منتهی است.»