میلاد عظیمی: ناصرالدین شاه اهل نوشتن بود. زیاد مینوشت. ساده و صریح و صمیمی هم مینوشت. در نوشتههایش غلط املایی کم نیست. از جمله گاهو بیگاه قرمساق را – که واژهی مورد علاقهی او بوده و برای تحبیب و فحش به کار میبرده- با صاد مینوشت؛ قرمصاق. به لطف دوست ارجمند مجید عبدامین که چهار جلد از خاطرات ناصرالدین شاه را منتشر کرده نمونههایی از دستخط شاه را دیدم که قرمصاق نوشته بود.
سیاستمدار برجسته مخبرالسلطنه هدایت در خاطراتش یکجا از بیرسمی زمانه و ابنای آن گله میکند و مینویسد:
«قرمساقی حد ندارد. ناصرالدینشاه در دستخط تغییر، به مسیح نامی قرمساق را به صاد نوشته بود. شمسالشعراء ساممیرزا رباعیئی ساخت. به عرض رساندند دستخط اصلاح شد:
الحمد مسیحا که جمادت کردند
آتش بودی و پس رمادت کردند
زنقحبه به عزل هم ترقّی کردی
زیرا که قرمصاق به صادت کردند
قرمساقهای امروز، صدسی قرمساقترند»(خاطرات و خطرات،ص۱۲۵).
چند نکته گفتنی است: اول آفرین به شاعر که غلط املایی را در نوشتهی شاه برنتافت و چنین لطیف و بلیغ حرفش را گفت و صد آفرین به شاه که لجاج نکرد و امر به اصلاح غلط املاییاش داد. غلط املایی را فیالفور باید بر مبنای «فرهنگ املایی فرهنگستان» اصلاح کرد. شاه و غیر شاه ندارد.
دیگر اینکه شاید این مسیح همان میرزا مسیحی باشد که در سفرنامههای شاه به مازندران نامش مکرر آمده است.
همچنین اعتمادالسلطنه نوشته بعد از اینکه شمسالشعرا ساممیرزا مرد، مواجبش را به برادرش دادند و لقب شمسالشعرایی را هم به برادرش دادند با اینکه شاعر نبود! «مقرر شد در سلام شعر بخواند. منتهی این است که دیگری شعر بگوید و او بخواند. منصب و لقب از ده سال قبل میراث شده بود اما فضل و هنر و دانش میراث نبود. حالا معلوم میشود این هم ارث شده است» (روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص۸۱۶).
آنچه اعتمادالسلطنه نوشته البته «از عجایب امور است» اما کاش او به زمانهی ما میآمد و برخی آقازادهها و ژنهای خوب را میدید. دیگر حیرت نمیکرد همانطور که ما دیگر از چیزی حیرت نمیکنیم.
و نکته مهمتر. مخبرالسلطنه مرقوم فرمود: «قرمساقهای امروز، صدسی قرمساقترند»… ای بگردم این عدد و رقم پختهمرد سیاست را. فقط ایکاش پیر خردمند سنجه و معیارش برای این اندازهگیری دقیق را میفرمود. تا ما هم بتوانیم به تبع او میزان قرمساقیِ قرمساقهای روزگارمان را محاسبهی علمی کنیم.