زبان‌گرد نگارش و ویرایش

واحد شمارش چرکِ کف دست!

۵ شهریور ۱۳۹۴
واحد شمارش پول

پول چرک کفِ دست است، ولی نمی‌دانم چرا آدمِ چرکو، تودل‌بروتر و معتبرتر از آدم پاکیزه و پاک‌دست است! عینِ منِ دست‌تمیز اما بی‌اعتبار که می‌خواهم خلاصه‌داستانِ پدرجدِّ واژه‌‌های تومان و ریال و روزگارِ معنایی واحد پول ایران در دوره‌های گوناگون را برای‌تان بنویسم.

از اولین واحد پول ایرانی و دوران هخامنشی که بگذریم، رواج معامله با سکه در ایران برمی‌گردد به دورانِ اشکانیان و ساسانیان و بعد، دوران اسلامی. در این دوره‌ها هر پادشاه و سلطانی به نام خود سکه می‌زد و رعیت هم موظف بودند از آن استفاده کنند. سکه‌هایی با ارزش و وزن یکسان که به مرور دردسرساز شد. ساده‌اش این‌که مردم به پولِ خُرد هم نیاز داشتند. این شد که در دوران قاجار از هر سکه، یک تکه به شکل مثلثی کوچک می‌بریدند که به آن می‌گفتند «قراضه» و قراضه‌ها که جمع می‌شد، به ضرابخانه می‌دادند و معادل آن، سکه‌ی کامل می‌گرفتند.

درهم و دینار واحدهای پول دوران اسلامی ست. دینار را برگرفته از کلمه‌ی «دیناروس» یونانی برای سکه‌های طلا به کار می‌بردند و درهم را از ریشه‌ی «درمیس» یونانی برای سکه‌های نقره. اما کم شدن ارزش سکه‌ها باعث شد در دروه‌ی قاجار سکه‌های صددیناری ضرب کنند؛ همان که عوام به آن می‌گفتند «صنار».

اما پول رسمی ایران از زمان شاه عباس صفوی تا زمان قاجاریه، «عباسی» بود که تا دوره‌ی پهلوی اول هم هنوز اعتبار داشت. در دوره‌ی قاجار، «شاهی» هم به وجود آمد و کم‌کم روزگاری شد که انواع سکه‌ها در جامعه دست‌به‌دست می‌شد و مردم هم خیلی راحت، نسبتِ میان آن‌ها را تشخیص می‌دادند. یکی از همین واحدهای پولی، «قِران» بود، متعلق به به ناصرالدین‌شاه که خود را سلطانِ صاحب‌قِران می‌دانست، به معنای کسی که هنگام تولدش به تعبیر منجمان، زحل و مشتری در یک نقطه‌ی آسمان قرینِِ هم بوده‌اند. از آن اتفاق‌ها که فقط برای پادشاهان می‌افتد وگرنه آسمان من و شمای رعیّت که اصلاً ستاره و سیاره ندارد! القصه، ناصرالدین‌شاه به همین خاطر پول خود را هم «قِران» نامید که شکل محاوره‌ای آن یعنی «قِرون» هنوز هم بر زبان ما جاری ست.

اما داستان ریال و و تومان ما از دوران پهلوی آغاز شد که واحد «ریال» را بر اساس واژه‌ی «رویال» ایجاد کرد؛ چیزی شبیه همان «شاهی» قاجار ولی از نوع غیرفارسی، و هر ریال معادل یک هزار دینار. حکایتِ دوزار و سه‌زار هم مربوط است به همین که مردم در محاوره به دوریالی می‌گفتند دوزار و به سه‌ریالی سه‌زار و الی آخر. بعد نوبت به «تومان» رسید که هنوز واحد غیررسمی پول ایران است.

تومان در اصل واژه‌ای مغولی ست به معنای ده‌هزار. تومان و یوز (صد) و مین (هزار) در زمان قاجار از واژه‌های پرکاربرد بودند و مثلاً به فرمانده لشکرِ ده‌هزارنفری «امیرتومان» می‌گفتند. حالا اگر بگذریم از این‌که ما به یک‌ هزار تومان و خیلی‌ها به یک میلیون تومان و بعضی خواص هم به یک میلیارد تومان می‌گویند «یک تومان»، نسبتِ واحدهای تاریخی پول ایرانی با هم «تقریباً» می‌شود از این قرار:

یک تومان برابر است با ده ریال یا ده هزار دینار یا بیست سکه‌ی ده‌شاهی یا پنجاه سکه‌ی یک‌عباسی. پس اگر یک میلیون تومان حقوق می‌گیرید، بدانید و آگاه باشید که هر ماه ده میلیارد دینار به جیب زده‌اید. حالا بروید دست‌تان را بشویید!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

۹ نظر

  • Reply محمد داودزاده ۶ شهریور ۱۳۹۴

    پیش از آن که از این, چرک کف دستِ قربونش برم حرف بزنم. نثرِ جذاب, شیرین و دلچسب تان چسبید. بگذریم از موضوع که به نوع خود تامل بر انگیز است. با زیرکی, هوشمندی و با استفاده از المانهای کاملا آشنا, دانسته هایی چند لایه را, هدفمند و بدون لفاضی ی شبه ادیبانه به تماشا گذاشتید. صمیمیت وبه زبان دل گفتن و نوشتن هنر می خواهد. مهم نیست در باره چه می گوئیم. آن چه که بیان یک نویسنده را خواندنی و به اندیشیدن وا می دارد میزان کمیت و کیفیت صداقتی است که در زبان او جاریست که در بعضی از نوشته هایتان نقطه قوت وتمایز آن با بیشتر نوشته ها در فضای مجازیست.
    اما داستان “چرک کف دست” قصه فریبکاری وآدرس غلط و دروغین دادن همچون این پرسش کلیشه ای جهت دار ” علم بهتر است یا ثروت”است. روایت ناتما م و دنباله دار کشمکش غنی و فقیر در فزون خواهی و برخورداری از حق حیات انسانی است. آن قدر توی گوش ما خواندن که قدر داشته هایمان را ندانیم, حقوقمان را طلب نکنیم. با تساهل و تسامح از سهم خویش بگذریم. پول, ثروت, امکانات مادی که از مواهب مسلم این جهانی ی اعطا شده از سوی خالق یکتاست را کم بها وبی ارزش بدانیم. چرا ؟ پاسخ روشن است. یکی از راههای کم هزینه ی انباشت سرمایه ودر انحصار گرفتن قدرت و قابلیتِ موثرِ پول, چرک آلود نشان دادن و با نظر به بی ثباطی و نماندنی آن, کوششی است, تا در اختیار اقلیتی باشد که سیری ناپذیرند.

    • Reply خوابگرد ۶ شهریور ۱۳۹۴

      کیف می‌کنم وقتی می‌بینم ظرائف نوشته‌هایم را کسانی هستند که می‌بینند و می‌فهمند. ممنون ام که برایم نوشتید. در هر دو مورد.

  • Reply سیاورشن ۶ شهریور ۱۳۹۴

    عالی بود/ امروز بعد از مدتها هوس کردم وبلاگم را به روز کنم. تصمیم گرفتم به وبلاگهای قدیمی که می خواندمشان سر بزنم . اینجا اولین جای بود که سرک کشیدم. پاینده باشید.

    • Reply خوابگرد ۷ شهریور ۱۳۹۴

      کار خوبی کردید. رادیودرخت‌تان هم مبارک.

  • Reply سیاورشن ۸ شهریور ۱۳۹۴

    سپاس٫ من و دوستان همکارم خوشحال می شویم اگر فرصت کنید، بشنوید و نظرتان را …
    دو شماره از درخت به شاعران هرمزگانی موسی بندری و حسن کرمی اختصاص دارد… ارادت

  • Reply بهمن فلاحَی ۸ شهریور ۱۳۹۴

    لذت بردم و تمام اونچیزی که میخواستم عنوان کنم رو جناب داودزاده،کامل فرمودند…زنده باد خوابگرد.

  • Reply امین صداقت پور ۹ شهریور ۱۳۹۴

    سلام و خسته نباشید
    بسیار لذت بردم. علاوه بر جنبه تاریخی موضوع که به شیوایی و شیرینی بیان شده بود، تکنیک نگارش شما هم مثل همیشه دلچسب بود.
    پاینده باشید.

  • Reply وحید ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵

    متن خوبی‌ست اما متأسفانه چند اشتباه ریشه‌شناختی دارد. نخست آن‌که ریشه‌ی واژه‌های درم و دینار یونانی نیست. دیگر این‌که ریال هم از رویال انگلیسی گرفته نشده بلکه از رئال پرتغالی گرفته شده و این از تأثیرات اشغال جنوب کشور توسط پرتغالی‌هاست که این واحد پول در ایران و عربستان و برزیل رایج شد (هر سه کشور تمام یا بخشی از آن‌ها مدتی در اشغال یا استعمار پرتغال بوده‌ است).

  • Reply آرش جلال منش ۲۵ مرداد ۱۳۹۷

    دوست گران‌مایه، سلام بر شما. خواستم دو اشتباه که البته به نثر زیبای شما برنمی‌گردد و محتوایی است را توضیح بدهم. دینار همانطور که گفتید از دیناریوس رمی می‌آید اما ریشه‌ی یونانی ندارد بلکه لاتین است و در بخش لاتین‌زبان امپراتوری رم یا همان رم غربی ضرب می‌شده. درهم اما ریشه‌ی یونانی داشته و سکه‌های نقره ‌‌‌اش در بخش یونانی‌زبان یا همان رم شرقی ضرب می‌شده. ریال را هم دوست دیگری گفتند که از رئال پرتغالی می‌آید. زیاده عرضی نیست. ایام به کام

  • شما هم نظرتان را بنویسید

    Back to Top