خوابگرد

رواقه منظره چشمه من آشیانه‌ تو ست!

چگونه نگارش هزارساله‌ی کسره در خط فارسی در پنج سال زیرورو شد
خط فارسی با بحران تازه‌ای روبه‌رو شده. در عرض پنج سال، شمار بزرگی از فارسی‌زبانان با کسره‌هایشان درگیر شده‌اند و ناگهان هیچ کس نمی‌داند «دوست من» درست است یا «دوسته من». گاهی «مثل این» می‌نویسند و گاهی «مثله این». چشمگیری این پدیده در این است که گریبان کسانی را گرفته که سال‌ها درست می‌نوشته‌اند. ده سال پیش از این، هیچ کدام از این آدم‌ها هرگز چنین اشتباهی نمی‌کردند. به این پدیده بحران می‌گویم نه فقط چون اصرار دارم متعصبانه از آن‌چه از کودکی به عنوان درست آموخته‌ام دفاع کنم، بلکه چون دودستگی در شیوه‌ی نگارش برای رسم‌الخط را مضر می‌دانم. در ادامه درباره‌ی علل مضر بودنش خواهم نوشت اما پیش از آن، ببینیم که علت این پدیده چیست. [ادامــــه]

علت بروز بحران

فارسی تعداد زیادی تکواژ با صدای e دارد. اگر فرض کنیم نقش‌نمای اضافه که هم متصل‌کننده‌ی صفت و موصوف است، هم متصل‌کننده‌ی مالک و مملوک است، هم اضافه‌ی تشبیهی می‌سازد، و هم نام و نام خانوادگی را به هم متصل می‌کند در واقع همواره یک چیز است، فارسی باز هم دست‌کم چهار تکواژ مختلف با صدای e دارد:
۱- اضافه: «دوست من»، «روز خوب»، «داس مرگ»، «میدان آزادی»، «حسن روحانی».
۲- پسوند «ه» در انتهای اسم‌ها و صفت‌ها: «دسته»، «دهنه»، «انگیزه»، «روزنه»
۳- معادل محاوره‌ای فعل ربطی «است»: «حالم خوبه»، «این‌جا تهرونه».
۴- حرف تعریف معرفه در فارسی محاوره‌ای: «خونه‌ی مادربزرگه»، «لوستر بزرگه رو دیدم»، «این دختره کو؟»

همان طور که در این فهرست مشخص است موارد سوم و چهارم تنها در فارسی گفتاری وجود دارند. این‌جاست که مشخص می‌شود که چرا پدیده‌ی نوشتن کسره‌ی اضافه به شکل «ه» این قدر تازه است. در سال‌های اخیر نوشتن فارسی محاوره‌ای با سرعتی بی‌نظیر رشد کرده. ماجرا از وبلاگ و پیامک شروع شده، با فیس‌بوک و بخش‌های نظرات سایت‌های خبری گسترده‌تر شده، و تا جایی پیش رفته که در تلویزیون رسمی کشور هم زیرنویس فارسی فیلم به زبان محاوره‌ای دیده می‌شود. حالا دیگر عجیب نیست اگر کتابی را باز کنیم که در آن گفتگوها به فارسی محاوره‌ای آورده شده، اتفاقی که بیست سال پیش بسیار نادر بود. در این‌جا جا دارد به موضوع مهم ترانه هم اشاره کنیم. جدی گرفته شدن ترانه‌سرایی و نوشته شدن و دست‌به‌دست شدن متن ترانه‌ها (به صورت نوشته نه به صورت صوتی و با موسیقی) در دهه‌های اخیر مقام فارسی محاوره‌ای را جدی‌تر کرده است.

با گسترش سنت نوشتن به فارسی محاوره‌ای (عموما از نوع تهرانی)، مردم شروع کرده‌اند به نوشتن «هوا سرده» و «لوستر بزرگه». قطعا ایرادی به این کار نیست چون راه آسان دیگری برای نوشتن این تکواژها وجود ندارد. اما نتیجه‌ی طبیعی این روند این است که آدم‌ها عادت می‌کنند در انتهای کلماتی که هرگز «ه» ندیده بودند «ه» بگذارند. توجه کنید که از ابتدای دبستان تا پنج شش سال پیش، بیشتر ما ترکیب «پسره» را ندیده بودیم چون چنین ترکیبی در فارسی کتابی وجود ندارد. در نتیجه، ناگهان آموخته‌های قبلی سست می‌شوند و مغز ما که در حالت ناخودآگاه لزوما قادر به تفکیک دادن این چهار تکواژ نیست، گاهی آنها را در هم می‌ریزد و به جای «دوست خوب» هم بر خلاف آن‌چه تمام عمر به آن عمل می‌کرد ناگهان می‌نویسد «دوسته خوب». نکته‌ی جالب توجه این است که این خلط تنها در جاهای خاصی رخ می‌دهد و قربانی‌اش هم عموما کسانی هستند که خودآگاهی زبانی بالایی ندارند. برای مثال، اشتباه‌کننده‌ترین اشتباه‌کنندگان یا خودآگاه‌ترین طرفداران این بدعت جدید هم حاضر نیستند به جای «محسن مهدوی» بنویسند «محسنه مهدوی».

چه ایرادی دارد؟ بهتر نیست دست از نگرانی برداریم و تجویز را بگذاریم برای در کوزه؟

حقیقت آن است که من اگرچه در گفتار با تجویز درست و نادرست میانه‌ی خوبی ندارم اما در نوشتار دلم به این همه دموکراسی رضا نمی‌دهد. در کل نظر قطعی‌ای ندارم. اما اعتراف می‌کنم که دیدن چنین اشتباهی از دیگران، آنها را از لحاظ فرهیختگی تا درجه‌ای از چشمم می‌اندازد. اما جدا از این بیان احساس شخصی، به نظرم نوشتن نقش‌نمای اضافه به شکل «ه» مشکلات ویژه‌ای به دنبال دارد. عمده‌ی این مشکلات ناشی از این هستند که این شیوه‌ی جدید هرگز نمی‌تواند به طور کلی جایگزین شیوه‌ی سنتی بشود، بلکه تنها به شکل روشی «دیگر» موازی روش قبلی به زیست خود ادامه خواهد داد و تنها اثرش دوگانه کردن استاندارد خط فارسی است. درباره‌ی دوگانه شدن استاندارد خط، خوب است به نکته‌های زیر توجه کنیم:

۱- عقل جمعی در طول تاریخ به این حکم کرده که بهتر است که خط استاندارد یکتا داشته باشد. در تمام جهان متولیان رسم‌الخط در این راستا تلاش می‌کنند.
۲- دوگانه شدن رسم‌الخط باعث کند و دشوار شدن خواندن می‌شود. از این به بعد نمی‌دانیم در عبارت «روزه سخت» منظور روز است یا روزه. در برخی موارد ماجرا از کندی و دشواری می‌گذرد و جملات را گرفتار ابهامی ابدی می‌کند.
۳- دوگانه شدن رسم‌الخط انواع پردازش خودکار روی زبان را مشکل‌تر می‌کند و فارسی را بیش از پیش به قعر جدول گزینه‌های معقول برای کارهای کامپیوتری می‌فرستد. اگر ضعیف شدن ترجمه‌ی ماشینی به نظرتان موضوع مهمی نیست، حد اقل پایین آمدن کیفیت جستجوهای اینترنتی فارسی فکر می‌کنم از نظر همه مهم باشد.
۴- دوگانگی در رسم‌الخط آموختن فارسی را برای نوآموزان (چه ایرانی و چه خارجی)‌ سخت می‌کند.
۵- به این فرض محال هم که رسم‌الخط جدید به کلی جایگزین سنت قبلی شود، نتیجه آن است که در خواندن صدها هزار کتابی که تا به امروز به فارسی چاپ شده‌اند دچار مشکل می‌شویم.

پی‌نوشت: تصویر این نوشته تیتر فاجعه‌بار روزنامه‌ی مردم‌سالاری را نشان می‌دهد. این نمونه هم همان طور که اشاره کردم با خودش ناسازگار است، مثلا نمی‌گوید «اعتراضه ایران» اما می‌گوید «سلاحه هسته‌ای». اما غیر از این موضوع، این صفحه‌ی روزنامه یک شاهکار دیگر هم در بر دارد. بالای عنوان اصلی خبر، با قلم ریزتری نوشته شده «نقض آشکار ام.پی.تی». درست مثل ماجرای معروف نماینده‌ی اصولگرای مجلس، این‌جا هم به جای «ان.پی.تی» از عبارت «ام.پی.تی» استفاده شده. به هر حال nasal place assimilation سال‌هاست که از میان کم‌سوادان جهان قربانی می‌گیرد! (برای عکس از سعید مهدوی عزیز متشکرم)

نوشته‌ی محسن مهدوی مزده، بازنشر از وبلاگ آمودریا

عنوان مطلب از خوابگرد است.