خوابگرد

وقتی «نالیدن» یک دستاویز عمومی ست

پرونده‌ای برای رمان «پیش از آب شدن برف‌ها» نوشته‌ی محمد میرقاسمی
لیلا عطارچی: «پیش از آب شدن برف‌ها» داستان سروش است، متولد دهه‌ی شصت، نماینده‌ی نسل خویش که زندگی و تنهایی‌هایش را روایت می‌کند. سروش هشت سال پیش دانشجوی رشته‌ی مهندسی بوده، با جنون نوشتن، مشغول فیلم ساختن و مدام خواندن. او عشق را در همان دوران می‌یابد و می‌خواهد زندگی را با او تجربه کند. رؤیاهای بلند و تلاش‌های فراوانش زیر سایه‌ی سیاه و سنگین پدری خودخوانده یکی‌یکی از دست می‌رود و بودن‌ها و شدن‌هایش نابود می‌شود و چیزی که از او می‌ماند ــ سروشی که روایت گذشته‌اش را می‌گوید ــ مرد تنهایی ست که جز چند رابطه‌ی گسسته نشانی از آن دوران به همراه ندارد.

بی‌شک محمد میرقاسمی، نویسنده‌ی رمان «پیش از آب شدن برف‌ها» تنها نویسنده‌ی متولد دهه‌ی شصت نیست که به دغدغه‌های هم‌نسلان خویش پرداخته، اما قطعاً یکی از بهترین‌های‌شان است. او گم‌شده‌ای میان گم‌گشتگان دهه‌ی شصت نیست، نالان و هراسان؛ نویسنده‌ای ست توانا که بالاتر از بقیه می‌ایستد و روایت در‌هم‌پیچیده‌ای از شخصیت‌های متفاوت را نقل می‌کند که اجتماع با باورها و سنت‌ها و سیاست‌هایش آن‌ها را در خود می‌کشد.

رمان «پیش از آب شدن برف‌ها» را نه فانتزی‌‌بازها می‌پسندند، نه مخاطبان کم‌حوصله‌ای که در نگاه اول به‌خاطر ضخامتش شانس بیرون آمدن از قفسه‌ی کتاب‌ها را از آن می‌گیرند. این دو مشخصه، متأسفانه، بیشتر به قشری تعلق دارد که قرار است بیشترین مخاطبان این رمان باشند.

در پرونده‌ای که می‌خوانید، سعی کردیم رمانی را که هم‌چون نویسنده‌اش محجوب است و دور از فضاهای تبلیغاتی جامعه‌ی ادبی، به مخاطبان معرفی کنیم. یادداشت‌ها و نقدهای محمدجعفر حکیمی، سپیده کیانفر، علی سهرابی و نیلوفر انسان «پیش از آب شدن برف‌ها» را با معیارهای مختلف می‌سنجند و مصاحبه‌ی محمدحسن شهسواری با محمد میرقاسمی ما را با نویسنده و نگاهش آشنا می‌کند. امیدواریم خوانندگان کتاب از خواندن پرونده‌ی آن نیز لذت ببرند و بقیه با خواندن این رمان به خود فرصت تجربه‌ی منحصربه‌فرد همراهی با این اثر داستانی زیبا را بدهند. [متن کامل پرونده]