شیرینی زبان ـ ۱۶
جملهی نفسگیر محمدرضا رحیمی:
“اما از دوستی که از پنج سال پیش در جریان رنجهایی که بر خود و خانوادهام رفته است، و از نزدیک اشک دختران، رنجوری همسر، سکته منجر به مرگ مادر، سکته خواهری که افتخار دارد شهیدی را نثار انقلاب اسلامی کرده است و اشک چشم برادری که هنوز از ترکش خصم التیام نیافته است را دیده، و من بخاطر تداوم دوستی با او از خودگذشتگیها کرده ام و تا امروز که بیانیه دو پهلویش را در دفاع از خودش دیدم، کلامی در تضعیفش بر زبان نیاوردهام، این انتظار نمیرفت که از مضمون بیانیه دو صفحهای اش، جز برائت از رحیمی، استنباط نشود.”
ویراستاری حداقلی با چند نَفَس اضافه:
“اما از دوستی چون شما اصلاً این انتظار نمیرفت که تنها مضمون بیانیهی دوصفحهایاش، برائت از رحیمی باشد. آن هم دوستی که از پنج سال پیش از نزدیک در جریان رنجهایی بوده که بر من و خانوادهام رفته است. دوستی که از نزدیک اشک دخترانم را شاهد بوده و رنجوری همسر و سکتهی منجر به مرگ مادر و سکتهی خواهرم را دیده که خود افتخار دارد شهیدی را نثار انقلاب اسلامی کرده است. و دوستی که ناظر اشکهای برادرم بوده که زخمهایش از ترکش خصم هنوز التیام نیافته است. و مهمتر از همه، دوستی که من به خاطر دوامِ دوستی با او چه از خودگذشتگیها که نکردهام و تا امروز که بیانیهی دو پهلویش را در دفاع از خودش دیدم، کلامی در تضعیفش بر زبان نیاوردهام.”
پینوشت:
به جای «دوام» در عبارت «تداوم دوستی با او» میتوان «پایداری» هم گذاشت، ولی خب بعضی واژهها در بعضی دورهها بدجور جنبهی سیاسی دارند و متأسفانه «پایداری» یکی از همین واژهها ست و عقل سلیم حکم میکند حواسمان به این جور جنبهها هم باشد. اصلاً ویراستاری را چه به سیاست!
:: بازنشر از ستون «شیرینی زبان» روزنامهی اعتماد [+]
:: شمارههای قبلی این ستون را در این جا بخوانید. [+]