خوابگرد

به چکاوک اما، نتوان گفت مخوان

شیرینی زبان ـ ۱۱
یارانه از وقتی یارانه شد و دست از «سوبسید» بودن برداشت که در مفهومی تازه و خاص، مستقیماً به جیب مردم ربط پیدا کرد. وگرنه، فرهنگستان از خیلی سال پیش آن را پیشنهاد داده بود. در علم ارتباطات، ارزش خبری را یا جیب مخاطب تعیین می‌کند یا قلب او. البته به جز در کشورهایی چون ایران که ارزش خبری را ساختار قدرت دیکته می‌کند. در دنیای واژه‌ها و پذیرش واژه‌های تازه یا حیات دوباره‌ی واژه‌های کهنه هم کمابیش چنین وضعی برقرار است. در نظر بگیرید واژه‌ی «رایانه» را برای کامپیوتر که هنوز که هنوز است، در زبان گفتار، همان کامپیوتر است. چون «رایانه» بر مصداقی تازه و جدا از واژه‌ی جاافتاده‌ی کامپیوتر دلالت نکرد و نمی‌کند.

واژه‌هایی هم هستند که تازه نیستند، اما به دورانی در گذشته تعلق دارند و پس از غیبتی گاه طولانی در عرصه‌ی زبان، به دلیل خاصی که مستقیماً به جیب یا قلب مردم ربط دارد، احیا می‌شوند. نمونه‌ی بارز آن «سمند» است. تا پیش از ساخته شدن این خودروی ظاهراً ملی، زندگیِ این واژه فقط به دنیای ادبیات کهن و اشعار محدود مانده بود. دیگر می‌بایست از سعدی نشان این واژه را می‌گرفتی: که شنیدی که برانگیخت سمندِ غم عشق / که نه اندر عقبش گرد ندامت برخاست

یا نزدیک‌تر و امروزی‌تر، باز هم باید در شعر فریدون مشیری سوار سمند می‌شدی، بی‌آنکه کرایه بدهی: من با سمند سرکش و جادوییِ شراب تا بیکرانِ عالمِ پندار رفته‌ام.

اما امروزه، سمند به دلیل برگزیده‌شدن واژه‌اش برای کالایی امروزی که مستقیماً با جیب مردم سر و کار دارد، واژه‌ای ست که دیگر نه بوی کهنگی می‌دهد نه کارکرد آن فقط از نوع نوشتاری در ادبیات است. البته بگذریم از قلب بعضی‌ها که با همین سمند می‌تپد و فراتر از جیب، عشق سمند اند!

چکاوک هم از جمله‌ی همین واژه‌های کهن است. نام پرنده‌ای که تا همین سی چهل سال اخیر، افزون بر حیات ادبی، در زبان گفتار هم جایگاه داشت. چکاوک پرنده‌ای ست شبیه گنجشک در انواع متعدد با شاخکی از پر روی سر که معمولاً هنگام پرواز آواز می‌خواند. اتفاقاً ایران و همین تهرانِ امروزسیاه، از مهم‌ترین زیستگاه‌های این پرنده‌ی وحشی الهام‌بخش بوده است. اما تهران را که دود گرفت و زندگی مردم که شهری و شهری‌تر شد، واژه‌ی چکاوک هم به غار ادبیات و دستگاه همایون در موسیقی سنتی پناه برد تا نمیرد. این شعر معروف زنده‌یاد مشیری را شاید به خاطر داشته باشید:

می‌توان کاسه‌ی آن تار شکست
می‌توان رشته‌ی این چنگ گسست
می‌توان فرمان داد: هان ای طبل گران، زین پس خاموش بمان
به چکاوک اما
نتوان گفت مخوان

دنیای شعر و ادبیات دنیای همه‌ی مردم نیست و واژه‌ی زیبا و خوش‌آهنگ «چکاوک» جز سایه‌ای مبهم از یک پرنده‌‌ی اغلب‌نادیده در ذهن مردم نیست. اما از این هفته، اتفاقی سمندوار برای آن در حال رخ دادن است. بانک مرکزی سامانه‌ای جدید راه انداخته برای حذف گردش فیزیکی چک در شبکه‌ی بانکی و نام این سامانه را چکاوک گذاشته است. هدف بانک مرکزی، ساماندهی اوضاع چک‌های برگشتی ست که به لطف وضع درخشان اقتصادمان، به حدود ۲۳ میلیون چک در چهار سال گذشته رسیده است. اما انتخاب واژه‌ی چکاوک برای این سامانه، به زودی به رواج یافتن آن در زبان گفتار منجر خواهد شد و این، اتفاقی ست مبارک.

:: بازنشر از ستون «شیرینی زبان» روزنامه‌ی اعتماد [+]
:: شماره‌های قبلی این ستون را در این جا بخوانید. [+