خوابگرد

اشاره‌ای در باب مصرف روزانه‌ی زبان

تا اسم زبان می‌آید ذهن‌ها می‌رود سراغ ادبیات. ولی مشکل عمده‌ی زبان فارسی جایی غیر از ادبیات است: مصرف روزانه.

کودکی که در کشوری (مثلاً) انگلیسی یا فرانسه‌زبان به دنیا می‌آید، ازین بخت برخوردار است که برای رفع نیازهای روزانه‌اش زبانی آماده در اختیار دارد و لازم نیست برای بیان کردن خود دائم در زبان دست ببرد. فرمول‌های آماده‌ای هستند که مصرف روزانه‌ی کاربر زبان را تأمین می‌کند و نیاز به جان کندن نیست.

اما کاربر زبان فارسی فرمول‌های آماده‌ی چندانی ندارد و همه چیز به ابتکارهای فردی بسته است. سعی کنید ماجرایی را که دیشب برایتان روی داده تعریف کنید؛ یا تجربه‌تان را از دیدن فلان فیلم و ملاقات بهمان شخص بازگو کنید؛ یا ده دقیقه در مورد شبانه‌روز گذشته حرف بزنید. اگر اسمش را الکن بودن هم نگذاریم نوعی دست‌وپا زدن و کلنجار رفتن را بوضوح خواهید دید. دست‌وپا زدن و کلنجار رفتن برای آفرینش ادبی معنی دارد اما نه برای مصرف روزانه.

و تازه هنوز در سطح گفتار هستیم. به نوشتار که می‌رسیم، بی‌سامانی دستور و خط‌نگاره و… هم افزون می‌شود. پرورده شدن زبان و ساخت آن فرمول‌های آماده برای مصارف روزانه معمولاً از طریق رسانه، نظام آموزشی (زیر نظر مرجعی مانند فرهنگستان) و محیط صورت می‌گیرد. زبان فارسی امروز در این سه نهاد عملاً دچار اضمحلال شده و امید چندانی به آن‌ها نیست. می‌ماند ابتکارهای اهالی زبان و ادبیات. و متأسفانه اشخاص زیادی نداشته‌ایم که حاضر باشند شعر و رمان و «ویراستن» را بی‌خیال شوند و فکری به حال مصرف روزانه‌ی زبان بکنند.

یک نکته‌ی مهم: یکی از نهیب‌هایی که دائم به خود می‌زنم این است که زبان دایه نمی‌خواهد. از قضا هر وقت دایگان دست از سر دل‌سوزی بیهوده برای زبان برداشته‌اند، کاربران معمولی زبان کار خودشان را با ساخت واژه و دستوری آسان راه انداخته‌اند. حرفم اینجا کور کردن این مجرا نیست.
ح.ج 

پ.ن:
خوابگرد برای انتشار هر گونه یادداشت و مقاله با موضوع زبان و نگارش و نیز در پاسخ به مطالب منتشرشده آماده است.