خوابگرد

اردوکشی به سعی رئیس‌جمهور و شاعران!

حسن روحانی در دفاع از وزیران پیشنهادی خود در مجلس گفت عده‌ای اردوکشی کردند و عده‌ای هم کهریزک درست کردند. سخنی نسنجیده که خاطر خیلی‌ از رأی دهندگان به او را آزرد. پس از آن موجی در شبکه‌های اجتماعی وب راه افتاد در بازی با واژه‌ی «اردوکشی» برای برابر کردن مفهوم آن با مصداق اصل هفتم ۲۷ قانون اساسی که: «تشکیل‏ اجتماعات‏ و راهپیمایی‌ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ که‏ مخل‏ به‏ مبانی اسلام‏ نباشد آزاد است.»‏

یکی از این بازی‌ها در گوگل‌پلاس شکل شاعرانه و ادیبانه گرفت. برگزیده‌ی این ابیات و مصرع‌ها را که اغلب امتیاز بیش‌تری هم گرفتند در زیر می‌آورم. اگر اهل شعر و شاعری هستید و از اردوکشان هم بوده‌اید یا نبوده‌اید ولی اردوکشان را دوست می‌دارید، می‌توانید در این لینک همه‌ی این هنرنمایی‌های اردوکشانه‌ی ادبی را بخوانید و لذت ببرید. به حسن روحانی هم سلام مخصوص برسانید و بگویید به قول برخی دوستان، راه امروز شما را همان اردوکشان دیروز هموار کردند آقای رئیس‌جمهور!

ـ اردوکشیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

ـ غلام همت اردوکشان یکرنگ ام

ـ اردوکشیدگانیم، اى باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم، دیدار آشنا را

ـ میر اردوکش ما گرچه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد

ـ اردوکشانِ مستِ دل از دست داده‌ایم
هم‌راز شیخ و هم‌نفس میر اختریم

ـ دانی که عود و چنگ چه تقریر می‌کنند؟
پنهان کشید اردو که تعزیر می‌کنند

ـ رسم اردوکشی و شیوه‌ی شهرآشوبی
جامه‌‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

ـ دل داده‌‌ام به یاری اردوکشی نگاری
مرضیه السجایا محموده الخصائل

ـ حافظا می خور و اردو کش و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران اردو را!

ـ شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
اردو کشید و فتنه‌گری کرد و رو ببست

ـ میر میخانه چه خوش گفت به اردوکش خویش
که مگو حال دل سوخته با خامی چند

ـ اردوکشان اردوکشان، امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابه‌‌ای تا خود که داند آشنا

ـ میرا [شاها] سربخت بر در دولت تو ست
یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تو ست
(به سعی وحشی بافقی)

ـ به کجا چنین شتابان؟
«کهریزک» از «اردو کشان» پرسید
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

ـ دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با اردوکشان چه کارت گر بت نمی‌پرستی

ـ عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه‌ی اردوکشان خوش‌خویم

ـ ترسم این قوم که بر اردوکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

ـ یک سر بیا اردو کشی، سرمست گردی از خوشی
بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما

ـ مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران اردو را چو جان خویشتن دارم

ـ زنده شود هر که در اردو بمیرد

ـ اردو می کشیم همچین و همچون، گل گندم
حصرش واسه میر، خنده‌ش واسه ماها، گل گندم

ـ دریای اردوکشان ساحل ندارد
ای کاسب فتنه پارو بزن!

ـ میازار  میری که اردوکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

ـ میازار اردوکشی که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

ـ برای خارج‌نشین‌ها:
گر به سرمنزل اردو رسى اى باد صبا
چشم دارم که سلامى برسانى ز منش

ـ اومدم سر کوچه‌تون/ در خونه‌تون/ خونه نبودی
بگو بگو راستشو بگو! با کی کجا اردو بودی؟