خوابگرد

در حاشیه‌ی نامه‌ی شماری از ناشران به حسن روحانی

نامه‌ی خوبی نوشته‌اند. و این نامه فردای روزی منتشر شد که رئیس وزارتخانه‌ی ارشاد یک دل سیر از رونق کار و بار نشر و سینما و موسیقی در دوران خود گفت و بعد هم در مراسم دیدار شعرا با آیت‌الله خامنه‌ای حاضر شد و خواند: “چو ماه چاردهی رهبرا به نیمه راه / گرفته‌ام من از این شب به صدق عشق، گواه” و تشویق شد.

وزیر ارشادِ حسن روحانی هر که باشد، کاری دشوار پیش رو خواهد داشت. هم در برابر این همه ویرانی و تلاشی نهادهای فرهنگی و هنری، هم در کلنجار رفتن با اقلیت متحجری که شراب خوردن یک شخصیت تخیلی در یک رمان برای‌شان بسیار هولناک‌تر است از هشت سال هدر رفتن انواع سرمایه‌های مادی و معنوی مردم در سایه‌ی دولتی که حالا دیگر بزرگ‌ترین حامیانش هم برای تمام شدن دوره‌اش روزها که هیچ، ساعت‌ها و دقیقه‌ها را هم می‌شمارند!

آن‌چه ناشران در این نامه‌ به حسن روحانی ننوشته‌اند یا نخواسته‌اند بنویسند این است که آن‌ چه در حوزه‌ی نشر در چندین سال اخیر رخ داد، صرفاً برنامه‌های یک دولت برای این قبیل امور نبود، بل‌که نتیجه‌ی عملی سیاست‌های عالی حاکم بود در تلفیق با نگرش‌های امنیتی در این حوزه که از مسیر طیفی از تمامیت‌خواهان فرهنگ‌خوار ناپیشه‌کار می‌گذشت. این که حسن روحانی خواهد توانست یا اصلاً خواهد خواست به مقابله با این روند نظام‌خواسته برخیزد یا نه، مسئله‌ای ست که حل آن به طرح فردی و گروهی مطالباتِ گروهی ما نیز منوط است. از این جهت هم این نوشتن این نامه، کار ارزنده‌ای ست. هرچند، نبودِ نام شماری دیگر از ناشران نام‌دار در پای این نامه‌ی نرم‌زبان و ملایم عجیب به نظر می‌رسد.

بخش‌هایی از نامه از این قرار است:
آسیب‌شناسی وضع موجود، سپس ارایه و اجرای راهکار‌ها و چاره‌اندیشی برای برون‌رفت از آن‌چه که امروز مسألهٔ کتاب‌خوانی قلمداد می‌شود، گامی اساسی برای نزدیک شدن و دست یافتن به استاندارد‌های جهانی نشر است. پرسش اساسی این است که چرا وضعیت فرهنگی جامعهٔ ما به این وخامت گراییده است؟…

                  برخورد دولت در سال‌های گذشته با حوزهٔ کتاب، نشر و پدیدآور سطحی و البته حذفی بوده است و کمتر مبتنی بر پژوهش و کار کار‌شناسانه. فرصت‌های حمایتی به تحدید، یکسویه‌نگری و ایجاد رانت انجامیده است.

بر این باوریم که برخورد دولت در سال‌های گذشته با حوزهٔ کتاب، نشر و پدیدآور سطحی و البته حذفی بوده است و کمتر مبتنی بر پژوهش و کار کار‌شناسانه. فرصت‌های حمایتی به تحدید، یکسویه‌نگری و ایجاد رانت انجامیده است. کمیت تولید بسیار پایین آمده و به پیروی از آن اقتصاد در گردش این حوزه تا مرز بحران پیش رفته است. در نبود ساز و کار مناسب برای ممیزی، انگیزهٔ تولید کتاب خدشه‌دار شده است. هم‌چنان‌که وضع پخش کتاب در کشور نابسامان است و روند کسب و کار فرهنگی با آن همه مانع و مشکل روز به روز سخت‌تر می‌شود که نمونه‌ای از آن مسألهٔ عدم اعمال معافیت مالیاتی برای ناشران و کتاب‌فروشان است…

هر چند دغدغه‌هایمان را تنها در حوزهٔ نشر کتاب بیان داشته‌ایم، نیک می‌دانیم که بسیاری از این مطالبات در بخش‌های گوناگون حوزهٔ فرهنگ و هنر دارای همپوشانی‌اند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌باید پی‌گیر درخواست‌ها و نیازهای همهٔ اهل فرهنگ و هنر و رسانه باشد، با این همه امیدواریم فردی را به مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بگمارید تا با تجربه در ادارهٔ این نهاد و به کار گماردن مدیران توانمند، بتواند سازمان صنفی منسجمی برای ناشران عمومی و تخصصی به‌ویژه در زمینه‌های فرهنگی، هنری و علمی راه‌اندازی نماید و ساز و کار نشر را به‌‌ همان سازمان واگذار کند.

به باور ما وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران باید:
۱- حوزهٔ نشر را به مدار اعتدال و تدبیر ببرد.
۲- خواست و انتظارات فرهنگی – آموزشی همهٔ جامعه مبنای عمل او باشد.
۳- سرمایهٔ اجتماعی توانمند را به همکاری بگیرد و از تجربه و دانششان پیوسته بهره گیرد.
۴- نظام پیشنهاد‌ها را در وزارتخانهٔ زیر نظر خویش طرح‌ریزی کند.
۵- به دور از انحصارطلبی و با تفکر تیمی مدیریت حوزهٔ فرهنگ کشور را به پیش ببرد.
۶- رویکرد وی به همهٔ مسایل جاری علمی، پژوهشی و کار‌شناسانه باشد.
۷- در اعمال ممیزی رویکرد همگانی جامعه را با دو شاخصهٔ اخلاق و خرد مبنای کار مجموعهٔ زیر نظر خود قرار دهد.

نامه را این ناشران امضا کرده‌اند:
نشرآرتمیس، نشر آرمان‌رشد، نشرافکار، نشر ایرانبان، نشر باد، نشر پازینه، نشر تلاش، نشر توکا، نشر تیرگان، نشر چرخ و فلک، نشر روزنه، نشر سایه‌سخن، نشر سفیر اردهال، نشر سمام، نشر شورآفرین، نشر شیرازه، نشر طلایه، نشر فائق، نشر قصیده، نشر لوح‌زرین، نشر لیوسا، نشر مروارید، نشر موج، نشر مولی، نشر نسل‌نواندیش، نشر نگاه، نشر نوید شیراز، نشر ورجاوند، نشر هیرمند و بنیاد فردوسی. [منبع +]