خوابگرد

رئیس جمهور نوشتن و رئیس جمهور بودن

چهار سال است هر بار خواسته‌ام در متنی از احمدی‌نژاد نام ببرم به جای «رئیس‌ جمهور» از عنوان «رئیس دولت» استفاده کرده‌ام. دلخوشکنکِ خودم به ظاهر، اما به نام و یاد میرحسین که کشتن حق او و حصرش نماد کشتن حق و حصر مردمی ست که به پاس‌داشت زندگی، او را برای ریاست جمهوری برگزیده بودند. در این چند روز اما هر بار خواستم دست به نوشتن شوم، دیدم این مقاومت ممتدِ آگاهانه‌ی قلمی آن‌قدر در ناخودآگاهم رسوخ کرده که هر چه می‌کنم نمی‌توانم برای حسن روحانی هم از عنوان «رئیس جمهور» استفاده کنم.

روحانی اما منتخب مردم است و چاره‌ای ندارم جز این که تمرین کنم برای بازگرداندن این واژه و عنوان به نوشته‌های خودم. هم باید تمرین کنم هم چشم بدرانم سمت او تا ببینم چگونه قبای ریاست جمهوری را که چهار سال است آویزانِ چوب‌رختی گوشه‌ی حیاط ملت است، برمی‌دارد و بر تن می‌کند تا شوقی هم از پس این امیدورزی برانگیزد. تازه اول راه ایم. او اول راهِ ریاست جمهوری و ما اول راهِ پی‌گیری خواسته‌های مردم و بازخواستِ او.