خیال میکردم دیگر خطکشی کژ و کوژتر از رأیدادن به دولتِ نظرنزدیک برای اثبات مسلمانی مردم نسازند و علم نکنند، ولی کور خواندهام انگار. خطکشهای مسلمانی هر روز قِناستر از دیروز تولید میشوند. با این همه، باز هم در خیالم نمیگنجید که رونق مسلمانی روزی چنان از میان برود که نه تنها شخص موسوی گرمارودی بشود خطکش مسلمانی که خودش خطکشیّتِ خویش را هم اعلام کند. اما گویا پس از لعن صادق هدایت و بیشرف خواندن او، ابلاغ هم فرموده است که هر که با او نیست، مسلمان نیست! برای ایشان که نیز فرموده اهل معامله است، به گمانم باید خشنود بود که در کربلا نبوده است؛ وگرنه با این همه سکوتِ او و دیگر نویسندگان دولتی در برابر ستمی که در زمان حیاتشان بر مردمشان میرود، هیچ معلوم نبود در کربلا شمشیرش را با شرافت میزد یا بر شرافت!
پ.ن موسوی گرمارودی: شرم دارم بر نویسندهای که «توپ مُرواری» را مینویسد و در آن سراسر به اهل بیت (ع) توهین میکند، لعن نفرستم. اگر مسلمانیم، وظیفهی ماست که بگوییم چه انسانهای بیشرفی در روزگار ما در مورد ائمه (ع) قلم زدهاند… کسانی که به اظهارات من واکنش نشان میدهند و به حرفهای هدایت در این اثر بیاعتنا هستند، بالاخره یا مسلمان اند و یا نیستند… من با تاج سر بشریت معامله کردم. قسمت این را نداشتم که در دوران حیات امام (ع) زنده باشم و در کربلا در رکابش بجنگم، اما امروز با این روشنگری، در رکابش شمشیر میزنم. [+]