خوابگرد

انتقادِ آدم باید از آدم باشد!

خبرگزاری رسمی تیتر زده و بقیه‌ هم نقل کرده‌اند: “انتقاد فرزند اخوان از سردیس این شاعر.” ور بازیگوش ذهنم می‌‌گوید: “آخه آدم عاقل از مجسمه انتقاد می‌کنه؟ اونم از مجسمه‌ی باباش؟!” شاید از جنس سردیس یا شکل آن خوشش نیامده، شاید از متولی نصب آن شکایت دارد، شاید هم از طراح و سازنده‌اش. به این می‌ماند که بگوییم انتقاد ما از انتخابات. ما چه انتقادی می‌توانیم داشت از آن؟ انتقاد ما یا از نتیجه‌ی انتخابات است یا شیوه‌ی برگزاری‌ یا برگزارکننده‌ یعنی دولت یا حکومت.

اگر مته به خشخاش نگذاریم که منظور از انتقاد در این‌جا گلایه یا شکایت است، انتقاد یا از یک مفهوم کیفی و چیزی غیرعینی ست مثلاً  انتقاد از مهندسی آراء در انتخابات. یا از یک چیز عینی که در این صورت باید یک انسان یا مجموعه‌ی انسانی باشد، مثلاً انتقاد از آیت‌الله جنتی که در هر دو حالت، انتقادی درست است.

می‌پندارم از این دو حالت بیرون نیست. یعنی نمی‌توان مثلاً از میز انتقاد کرد، می‌توان از کیفیت آن شکایت کرد یا از جای گذاشن آن یا از رنگش یا سازنده‌ی آن یا از خریدارش. گیر “انتقاد از سردیس اخوان” در همین است. متن خبر را که بخوانی، تازه می‌فهمی که پسر اخوان از خودِ سردیس پدرش شکایت ندارد، از طراح وسفارش‌دهنده‌ی آن گلایه دارد که قیافه‌ی سردیس را بیش‌تر شبیه شخصیت‌های شاه‌نامه درآورده تا زنده‌یاد پدرش، که دوستارانش پریروز در بیست‌ویکمین سال درگذشت او گرد هم آمدند.