علی چنگیزی: فرهنگستان زبان و ادب پارسی کلمهی عجیب زیاد میسازد که بعضیهاش را میشود جای «جوک» یا همان «لطیفه» به قصابی سر کوچه گفت و خندید؛ آنقدر توش مایههای عمیقی از طنز وجود دارد، مثلاً فرض کنید یکی بیاید به جای «ساندویچ» بگوید «درازلقمه»، جدی باحال نیست؟
اما موضوعی که موجب شد این چند خط را بنویسم، واژهی جایگزین «سانسور» است که آدم را به فکر وامیدارد. واژهی جایگزینی که فرهنگستان ادب برای سانسور انتخاب کرده است «بررسی» است. شما تصور کنید چه درکی ملت از واژهی «سانسور» دارند و چه درکی فرهنگستان از «سانسور». «سانسور» تنها یک واژه نیست، یک مفهوم است. وظیفهی فرهنگستان احتمالاً این نیست که مفاهیم پشت یک واژه را هم با واژهای که انتخاب میکند عوض کند. کجای کلمهی «سانسور» آدم را یاد «بررسی» میاندازد؟ کجاش؟
پ.ن
تیتر از من است.