خوابگرد قدیم

زمانی برای بشکن زدن کتاب‌ها!

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۰

بهمن دری اخوینویسندگان و مترجمان و ناشران ایران حالا می‌توانند بشکن بزنند و یواشکی قری هم به کمرشان بدهند از این که اولین قدم رسمی برای قاعده‌مند کردن سانسور کتاب برداشته شد! رئیس وزارت ارشاد اعلام کرده بود: “یک هیئت ۵ نفره تعیین شده و قرار است این ۵ نفر برای صدور مجوز کتاب‌ها تصمیم‌گیری کنند. در واقع، یک چیزی مثل هیئت نظارت بر مطبوعات. در حال حاضر ما تصمیم‌گیرنده هستیم اما در صورت راه افتادن این هیئت، خود به خود آن‌ها عهده‌دار کار می‌شوند و ما کنار می‌رویم.”

در نگاه حداقلی، مؤلفان و ناشران امید داشتند و لابد دارند هنوز که با اجرای ضوابط نشر کتاب، از شر سانسور سلیقه‌ای، بلاتکلیفی و نگاه‌های ناکارشناسانه به کتاب به‌خصوص در حوزه‌ی ادبیات و علوم انسانی رها می‌شوند، اما با اعلام اسامی این هیئت، همین امید ایشان هم گویی برگِ بر باد است! نام چشم‌گیر این هیئت، بهمن دری اخوی ست.

بهمن دری دیگر آشنای همگان‌ است؛ معاون وزارت ارشاد و رئیس همین آشفته‌بازار (نمایشگاه) کتاب تهران. از محاسن ایشان همین دو نکته بس که محسن پرویز معاون پیش از او (در دولت احمدی‌نژاد)، پرسرـ‌وـ‌صداترین منتقدِ او در مسائل مربوط به کتاب است و دیگر آن که هم‌او توانست توقیف پرشمار آثار مجوز‌گرفته‌ را مهم‌ترین خبر نمایشگاه کتاب تهران در اغلب رسانه‌ها بگرداند! و فراموش نکنید که او یکی از همان «ما»یی ست که رئیس وزارت ارشاد گفته بود: کنار می‌رویم!

اگر باقی اعضای هیئت نظارت بر کتاب بزرگ‌سالان را نمی‌شناسید، بی‌خود کرده‌اید که نام خود را نویسنده و مترجم و ناشر گذاشته‌اید! ایشان که جملگی از بزرگان علم و ادبیات و فرهنگ در ایران‌ اند، قرار است در کنار بهمن دری اخوی سرنوشت کتاب‌های شما را در دست بگیرند و اجازه ندهند که ممیزان کنونی بی‌حساب و کتاب و سلیقه‌ای بر بدن نازنین کتاب‌ها  قیچی بزنند و ناشران و مؤلفان را بی‌حساب و کتاب و سلیقه‌ای معطل نگه دارند. از این به بعد قیچی زدن، معطل کردن و نیز اعمال سلیقه‌ها با حساب و کتاب انجام خواهد شد، زیر نظر بهمن دری اخوی و دیگر صاحب‌نامان در هیئت مبارکِ نظارتِ مقدس بر کتاب بزرگ‌سالان، به این قرار: سوسن کشاورز ـ مهدی خاموشی ـ هادی صادقی ـ حسین کچویان ـ محسن مؤمنی ـ احمد شاکری. روی اسم‌ها کلیک کنید تا ستمی را که در نشناختن ایشان بر خویش روا داشته‌اید، از این راه بجبرانید!

پ.ن: نزدیک یک سال پیش که محسن پرویز جایش را به بهمن دری داد، در همین‌جا نوشتم: “دیدم دوستانی را خصوصاً از اهل کتاب که شادمان‌ شده‌اند از رفتن محسن پرویز. برای شادی‌شان اندکی، فقط اندکی طول عمر آرزو می‌کنم.” بدون آن که مدیریت پرویز را تأیید کنم، حتا ذره‌ای؛ فقط دلم خواست این را به روی همان دوستان بیاورم!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top