خوابگرد

بهار خونین‌جگر

هوای تهران خیس ِ بارانی ریز و آرام است. سوز ندارد. بوی خاک موج برداشته و گنجشک‌ها نگریخته‌اند زیر سقف‌ها و صداشان پیچیده در میان شاخه‌های منتظر. امروز هوای تهران بوی بهار دارد. زنده‌ نگاه داشتن امید در دل‌هامان ضرورت است، اما چه کنیم که این بهار، بهار بی‌همرهانِ بزرگِ این زمین سبزه‌زاست.

از دل پرخونِ بلبل کی خبر دارد بهار
هر طرف چون لاله صد خونین‌جگر دارد بهار

شاهدانِ غیب را بی‌پرده جولان می‌دهد
منت بسیار بر اهل نظر دارد بهار

از قماش پیرهن غافل ز یوسف گشته‌اند
شکوه‌ها از مردم کوته‌نظر دارد بهار

رنگ و بو را دام اطفالِ تماشا کرده است
ورنه صد دام تماشای دگر دارد بهار

عشق در دل‌های سنگین شور دیگر می‌کند
جلوه‌ی مستانه در کوه و کمر دارد بهار!

قاصد مکتوب ما صائب همان مکتوب ماست
از شکوفه نامه‌های نامه‌بر دارد بهار