اما اعتیاد من به ولگردی همچنان پابرجا بود و انواع خدمات اشتراک لینک از جمله گوگل شدند کوچههای تنگ پرسههای من. اما هیچکدام جای هفتان را نگرفت، چرا که در هفتان خصلتی بود که هرگز در ریدر گوگل به وجود نیامد و آن گشوده بودن جمع، به روی اعضا و افکار جدید است. یک شخص جدید هرگز نمیتواند در گوگلریدر من، پست معرفی کند و من را به مطلب جدیدی رهنمون شود. اما من آنقدر به این ولگردیها و هیجان همپرسههای جدید عادت کرده بودم که خود مشقت آموختن سایتنویسی را تحمل کنم و اکنون شادمانم که توانستم با الگوگیری از هفتان (البته همراه با نوآوریهایی) در بیستوششمین سالگرد ورودم به میان آدمیان،دوباره فضایی برای پرسهزنیهای فرهنگی فراهم کنم و آن را فرهنگخوان مینامم و دوست دارم به شما نیز بگویم به این پاتوق ۲۴ساعته خوش آمدید.
پانوشت من:
این یاور قدیمی هفتان را ندیدهام. فقط خاطرم هست از همان روزی که هفتان مسدود شد، هر چندوقتیک بار پیگیری میکرد با پیشنهادی تازه برای احیای هفتان یا راهاندازی چیزی شبیه آن. به دلایل شخصی، که این روزها معروف شده به دلایل امنیتی(!)، هر بار فقط از او تشکر کردم. چندی پیش، آدرس سایت فرهنگخوان را برایم فرستاد و من نیز بیهیچ دخالتی در طراحی آن، فقط چند پیشنهاد برای بهترشدن آن دادم. و حالا زمان آن است که هم زادروز خود صاحب سایت را تبریک بگویم، هم تولد فرهنگخوان را که با همت عالی او و با یاد هفتان راه افتاده است.
فرهنگخوان تا کاملترشدن و رفع برخی کاستیهای دیگر اندکی فاصله دارد، اما از صمیم قلب آرزو میکنم رونق بگیرد و به «بالاترین» اهل فرهنگ و هنر تبدیل شود. و این، بنا به ساختار وبِ دویی این سایت، میسر نخواهد شد مگر با مشارکت خود اهل فرهنگ و هنر. نگاهش کنید، عضوش شوید، مطالبتان را در آن لینک کنید و همزیستی دمکراتیک در عرصهی فرهنگ را در زمین وب فارسی تجربه کنید. [در بارهی فرهنگخوان]