به هزار و یک دلیل میتوان از خواندن کتابی داستانی لذت برد. برای لذت بردن از داستان، فرقی نمیکند خوانندهای عادی باشی، حرفهای، منتقد، داور، روزنامهنگار یا نویسنده. فرق ماجرا فقط در این است که لذت بردن یک خوانندهی صرف، به زیور و گاه حتا زنگار معیارها و بایدها و نبایدهای ادبی، آراسته و گاه آلوده نیست. این جور لذت بردن از خواندن یک کتاب داستانی، هنوز هم که هنوز است، برای من بسیار مهم است. برای همین است که آسوده و بی هیچ دردسر ذهنی، در فراخوان محبوبترین کتابهای داستانی سال ۸۷ شرکت میکنم و سه کتابی را که از خواندنشان لذت بسیار بردم، اعلام میکنم.
۱ـ رمان «مونالیزای منتشر» نوشتهی شاهرخ گیوا
۲ـ مجموعهداستان «برف و سمفونی ابری» پیمان اسماعیلی
۳ـ رمان «احتمالاً گم شدهام» سارا سالار
از میان کتابهای دیگری که خواندنشان سر حالم کرد، اما نه به قدر سه کتاب بالا، رمان «خنده را از من بگیر» را هم نام میبرم به خاطر نویسندهاش «جواد ماهزاده»؛ تنها داستاننویسی که در شمار زندانیان سبز قرار گرفته و مظلومانه روزهایی سرد و تلخ را در اوین میگذارند.
پانوشت:
اگر وبلاگنویس هستید و مایلاید در این فراخوان شرکت کنید، تا دهم خردادماه فرصت دارید. متن کامل آیین این برنامهی ساده را در این صفحه بخوانید.