خوابگرد

سخت نگیرید، ساده‌تر از این حرف‌هاست!

دعوت از وبلاگ‌نویس‌ها برای اعلام «محبوب‌ترین» کتاب داستانی سال، از نظر نشر خبر و ایجاد واکنش، استقبال خیلی خوب و حتا فراتر از حد انتظارم در پی داشت. دست همه‌ی کسانی را که به دلیل فیلتر بودن خوابگرد، در بازنشر خبر و فراخوان به من یاری رساندند می‌بوسم. می‌ماند مشارکت در خودِ برنامه که در پایان این یادداشت به آن اشاره می‌‌کنم.

در فضای نیمه‌عمومی گوگل‌ریدر یادداشت مفصلی در پاسخ به برخی نقدها نوشتم که از آن میان دو نکته را این‌جا بازمی‌آورم، مبسوط‌تر. نخست این که اگر این برنامه سبب شود حتا در میان شماری بسیار اندک، توجهی بسیار اندک به ادبیات داستانی ایران ایجاد شود، به زعم من «کم‌ترین» بهره‌ی این برنامه خواهد بود که برای من که دل‌بسته‌ی ادبیات‌‌ ایران‌ام (نه آدم‌هایش، روابطش و…) «بزرگ‌ترین» دل‌خوشی محسوب می‌شود.

دوم این که: تکرار می‌کنم این یک مسابقه یا جایزه‌ی ادبی نیست، بل‌که همان‌طور که در متن فراخوان آمده، یک برنامه‌ است برای نظرسنجی و انتخاب «خوش‌اقبال‌ترین» کتاب سال از منظر وبلاگ‌نویس‌ها. در این باره برخی دوستان با دیدن فهرست هشتاد و اندی کتاب داستانی منتشرشده در سال ۸۷، به این پرسش مهم رسیده‌اند که وقتی همه یا بیش‌تر این کتاب‌ها را نخوانده‌اند، چگونه می‌توانند در مقام قضاوت بنشینند؟ از همه‌ی شما خوانندگان این وبلاگ خواهش می‌کنم این توضیح را با دقت بخوانید:

سخن از «قضاوت و داوری» و انتخاب کتاب «برتر» از میان کتاب‌های ۸۷ نیست. این هم نیست که هر وبلاگ‌نویسی حتا اگر حرفه‌ایِ ادبیات هم باشد، برای اعلام نظر لزوماً باید همه یا بیش‌تر کتاب‌های سال را خوانده باشد. این یک جایزه‌ی ادبی نیست، چیز دیگری ست و دقیقاً از همین منظر است که عامدانه میان رمان و مجموعه‌داستان هم تفکیک ایجاد نکرده‌ام. حتا در جایزه‌های ادبی هم، وقتی برگزاری جایزه آغاز می‌شود، داوران با فهرستی روبه‌رو می‌شوند که خیلی از کتاب‌ها برای‌شان ناآشناست و تازه می‌نشینند به تأمل و مطالعه. چه برسد به این‌جا که اصلاً قرار نیست داوری صورت بگیرد. اصلاً کجای دنیا سراغ دارید که حتا حرفه‌ای‌ترین خواننده‌ی ادبیات هم طی یک سال، همه‌ی کتاب‌های داستانی سال را خوانده باشد؟!

این، پیش‌فرض بدیهی این فراخوان است که وبلاگ‌نویس‌ها (چه حرفه‌ای ادبیات باشند چه نباشند) همه‌ی این آثار و حتا بیش‌تر آن‌ها را مطالعه نکرده‌اند. و هدف این فراخوان هم اصلاً گزینش کتاب برتر سال نیست، سخن از «اقبال و محبوبیت» است. کافی ست هر وبلاگ‌نویسی حتا فقط یک اثر را خوانده باشد و از آن «خوش‌اش» آمده باشد تا بتواند در این برنامه شرکت کند.

مثالی می‌زنم: وبلاگ‌نویسی هست که از میان کتاب‌های سال۸۷، فقط یک کتاب را خوانده. یا آن کتاب را بنا به پیشنهاد کسی خریده یا آن را هدیه گرفته یا تحت تأثیر خواندن مطلبی در باره‌ی کتاب آن را تهیه کرده یا اصلاً به‌تصادف آن را در گوشه‌ی خانه‌ای دیده و فرصت مطالعه‌اش را پیدا کرده و اتفاقاً از آن «خوش‌اش» آمده. در این حداقلی‌ترین شکل ممکن هم، همه‌ی این‌ها نشان‌‌دهنده‌ی «اقبال»‌ آن کتاب نسبت به کتاب‌های دیگر این سال است. از طرف دیگر در حداقلی‌ترین اندازه‌ی ممکن، همین که از میان این همه وبلاگ‌نویس، شمار اندکی در عین مشارکت نکردن وبلاگ‌نویس‌های دیگر به کتابی واحد به هر دلیلی روی خوش نشان دهند، باز هم خود نشانگر «اقبال» این کتاب است، و این «فراخوان و نظرخواهی» دقیقاً تلاش برای روشن کردن همین است که از میان کتاب‌های سال، کدام‌یک «اقبال بیش‌تری» در میان وبلاگ‌نویس‌ها داشته است.

در همین زمینه، بنا به اشاره‌ی برخی منتقدان مشفق، این را هم اضافه کنم که این انتخاب حتا اگر در روابط وبلاگی شکل بگیرد، باز هم منافاتی با «خوش‌اقبالی» کتاب برگزیده نخواهد داشت. از «باند» و این چیزها هم حرفی نمی‌زنم چون هم خودم با این همه سابقه‌ی حضور در این فضا آن را درک نمی‌کنم، هم قرار است نظرهای همه‌ی شرکت‌کنندگان یک‌جا در یک لیست در برابر نگاه دیگران قرار گیرد و هر کسی خواست بنشیند به مداقه و محاسبه و مکاشفه.

و اما مشارکت در خودِ برنامه: هرچند در مصاحبه با زمانه گفته بودم که اگر مشارکت حداقلی هم صورت نگیرد، باز نتیجه‌ی سودمندی ست برای امثال من تا این فضا را بیش‌تر درک کنیم و به شناخت دقیق‌تری برسیم، اما اکنون این را خصوصاً برای کسانی که تمام زوایای «روح» فراخوان را درک نکردند اضافه می‌کنم که این فراخوان، و نتیجه‌ی احتمالی آن به هر نامی که اعلام شود، به زعم من هم‌اکنون نیز فقط با یک پست یک وبلاگ‌نویس که دیروز برایم ایمیل کرده و دیدم، به نتیجه رسیده است؛ که وبلاگ‌نویسی ضمن اعلام نام کتاب‌های محبوب خود، برای خوانندگان خود، انتخاب ویژه‌اش را رمان «خنده را از من بگیر» از رمان‌نویس زندانی «جواد ماه‌زاده» اعلام کرده است.

در پایان یادآوری می‌کنم که کتاب‌هایی که اواخر پارسال در روزنامه‌ها و همین فضا بیش‌تر به چشم آمدند، مربوط به سال ۸۸ هستند و در زمره‌ی آثار سال ۸۷ قرار نمی‌گیرند. دقت کنید که در شناسنامه‌ی کتاب «محبوب‌تان»، چاپ اول ۱۳۸۷ درج شده باشد.

هر وبلاگ‌نویس می تواند حداکثر سه کتاب برگزیده‌ی داستانی خود را از میان آثاری که برای اولین بار در سال ۱۳۸۷ چاپ شده، به ترتیب از یکم تا سوم، در یک پست جداگانه اعلام کند و متن پست را همراه با آدرس مستقل مطلب در وبلاگ، نام وبلاگ (و در صورت تمایل نام خود) به ایمیل shokrollahi@khabgard.com بفرستد.

متن کامل فراخوان و آیین شرکت در برنامه و فهرست کتاب‌های سال ۸۷