همانطور که در یادداشت ناشر هم آمده، فریدمن در این کتاب از جهان مسطح رازگشایی میکند و امکان درک صحنههای حیرتآفرینی را که در جهان امروز هر لحظه در برابر خوانندگان رژه میروند، برای آنان فراهم میکند. او ضمن تشریح رویداد مسطح شدن جهان در اوایل قرن بیست و یکم مفهوم آن را برای کشورها، شرکتها، جوامع و افراد و نیز چگونگی سازگار شدن دولتها و جوامع با این پدیده را توضیح میدهد. جهانی شدن به تعبیر او، بیش از آنکه نتیجهی عملکرد شرکتهای بزرگ یا سازمانهای عظیم جهانی باشد، رهاورد عملکرد افراد است؛ افرادی که در جایگاهی مستقل و آزاد به عنوان آفرینندگان و ابداعگران نوپدید از طریق کامپیوتر خود در عرصهی جهانی به رقابت پرداختهاند.
توماس ال فریدمن، ۵۶ ساله، نویسنده و روزنامهنگار معروف امریکایی ست که تاکنون برای مقالات خود سه بار جایزهی پولیتزر گرفته و یادداشتهای هفتگی او در «نیویورک تایمز» در هفتصد نشریه در سراسر جهان ترجمه و منتشر میشود.
آنچه این کتاب را خواندنیتر کرده، فرم سفرنامهای آن ـ البته به شکلی کاملاً متفاوت ـ بهویژه خرده ماجراها و روایتهای جذابِ بسیاری ست که در لابهلای تحلیلها و نظریهها تنیده شده، چه در مقام جرقهای برای طرح اندیشهای و چه در مقام نشانه یا شاهدی بر نظرگاهی خاص.
فریدمن که معتقد است ۱۱/۹ (نهم نوامبر) تاریخ فروپاشی دیوار برلین نماد پندارورزی خلّاق و ۹/۱۱ (یازدهم سپتامبر) نماد پندارورزی ویرانگر در مقام دو چهرهی جدید از پندارورزی و اثرگذارترین تاریخهای این زمانهاند، کتاب ۶۰۰ صفحهایاش را با این جملات تمام میکند:
“میتوان در جهان مسطح شکوفا شد، اما تحقق آن مستلزم پندارورزی و نوآوری ست. در عین حال که زندگی شما به شدت تحت تأثیر ۹/۱۱ [یازدهم سپتامبر] قرار گرفته، چیزی که به آن نیاز دارید این است که همواره نسل ۱۱/۹ [نهم نوامبر] باقی بمانید. نسلی که خوشبینی راهبردشان است و به آرزوهایشان پیشاپیش خاطراتشان میتازد؛ نسلی که هر صبح که برمیخیزد نه تنها پندار بهبود اوضاع را در سر دارد، بلکه در پی محقق ساختن است.