دیروز ۱۸ آبانماه، سالگرد اعدام سیدحسین امامی بود که پنج روز پیش از اعدام یعنی در ۱۳ آبانماه عبدالحسین هژیر، وزیر دربار را ترور کرده بود. خلاصهی ماجرا از این قرار بود که ۶۰ سال پیش یعنی در سال ۱۳۲۸دکتر مصدق و یارانش در اعتراض به شیوهی برگزارى انتخابات مجلس شانزدهم تحصن کردند و هژیر فرستادهی شاه بود برای مذاکره با متحصنان. نگرانی عمومی این بود که با دخالت دربار و نظامیان در این انتخابات، مجلسى کاملا مطیع شاه تشکیل شود. مذاکره سودی نبخشید. و سرانجام پس از انتقال صندوقها به عمارت فرهنگستان (دانشکدهی معقول و منقول) در ردهبندی حائزان بیشترین آرا در میان نمایندگان تهران به مرور تغییرات محسوسی به وجود آمد و نامزدهای «جبههی ملی» که تا پیش از حرکت صندوقها، جزء ۸ نفر اول بودند، جای خود را به وکلای دولتی دادند. در این میان برخی معتقد بودند که عامل اجرایی این تقلب خود هژیر است و تنها اوست که میتواند نقش مهمی در جلوگیری از ورود نمایندگان مستقل و غیردرباری ایفا کند.
مورخان میگویند سیدحسین امامی از فدائیان اسلام، خودش در مسجد سپهسالار عوض کردن آرا را دیده بود. گروه فداییان اسلام تنها راه چاره را در ترور هژیر دید و به تصمیم گروهی، این وظیفه به عهدهی سیدحسین امامی گذاشته شد. در روز سوم محرم برابر با ۱۳ آبان ۱۳۲۸ دربار مراسم عزاداری در مسجد سپهسالار برگزار کرد و محمدتقی فلسفی به منبر رفت. هژیر هم در راهروی مسجد ایستاد و به هر مداحی که میآمد یک خلعت میداد. امامی همین که وارد شد گردن هژیر را گرفت و یک تیر به او شلیک کرد. اما به تصور اینکه کار هژیر تمام نشده یقهی او را گرفت و دو تیر دیگر به او زد و همانجا کار تمام شد و نعش هژیر بر زمین افتاد.
بعد از دستگیری امامی، او بیدرنگ اعتراف کرد و گفت چون زنده ماندن هژیر را به زیان مملکت میدانسته او را ترور کرده است. دادگاه نظامى، امامى را به اعدام محکوم کرد و سحرگاه روز ۱۸ آبان او تیرباران شد. فردای آن روز که چنین امروزی باشد، نخستوزیر وقت دستور تجدید انتخابات تهران را صادر کرد و این گونه شد که دکتر مصدق، حائرىزاده، حسین مکی، نریمان و شایگان از نیروهای ملی و مذهبی توانستند به نمایندگى از مردم تهران وارد مجلس شوند و «فراکسیون جبههی ملى» را در مجلس شانزدهم تشکیل دهند. همین!
پینوشت:
ببینید از چه تاریخ سرخی، به چه تاریخ سبزی رسیدهایم! حالا دیگر تاریخ هم اگر تکرار میشود، در عرصهی رفتار زورمداران است که تکرار میشود، و گرنه «پرهیز از خشونت» که شعار و آرمان و شیوهی جنبش سبز است با این گستردگی و همگرایی حیرتانگیز، بعید میدانم مابهازایی در تاریخ معاصر داشته باشد.