خوابگرد

مختلفِ گوناگونِ پرشمار

می‌شود به اعتبار فرهنگ معین، کلمه‌ی «مختلف» را برای واژه‌هایی چون «گوناگون» و «جور واجور» هم به کاربرد. حتا برخی آن را به جای «متعدد» و «پرشمار» هم به کار می‌برند، و از آن بامزه‌تر، برخی آن را در پی برخی واژ‌ها می‌آورند بی آن‌که ضرورتی داشته باشد. به کارگیری یک واژه در معانی گوناگون به خودی خود اشکالی ندارد، چه این کاربرد ریشه در گذشته‌ی زبان داشته باشد، چه اکنون پدید آمده باشد. ولی اگر این کاربرد صرفاً از روی تنبلی ذهن باشد و نمی‌خواهید که مثل خیلی‌ها دایره‌ی واژگان‌تان روزبه‌روز تنگ‌تر شود، سعی کنید کلمه‌ی «مختلف» را در جای خودش به کار ببرید، یعنی در مفهوم اصلی و درستِ آن که ریشه در «اختلاف، ناموافق بودن و تضاد» دارد. از این منظر، کلمه‌ی «مختلف» حتا با «متفاوت» هم یکی نیست. هم‌چنان که مثلاً دو تحلیل‌گر می‌توانند نظریات «متفاوتی» در باره‌ی یک موضوع داشته باشند، ولی این دو نظریه لزوماً «مختلف»  به معنای دقیق کلمه نباشد.

به برخی از این کابردهای نابه‌جا دقت کنید:
«شهرهای مختلف ایران» به جای «شهرهای ایران» (اگر منظور شمار آن‌هاست، می‌شود «برخی» یا «بیش‌تر» را پیش از آن به کار گرفت.)
«دستگاه‌های مختلف موسیقی»  به جای «دستگاه‌های گوناگون موسیقی»
«کتاب‌های مختلفِ نویسنده» به جای «کتاب‌های متعدد نویسنده» (وقتی از چند کتاب یک نویسنده حرف می‌زنیم)
«آثار مختلف» به جای «آثار پرشمار» (وقتی شمار زیاد یک چیز مد نظر باشد)

این‌ها «باید» نیست و تکرار می‌کنم که به کارگیری یک واژه در معانی گوناگون به خودی خود اشکالی ندارد. بل‌که این‌ها پیشنهادهایی ست به کسانی که نمی‌خواهند روزبه‌روز از شمار واژه‌هایی که به کار می‌برند کاسته شود و از تنبلی در فکر کردن به واژه‌ها از روی عادت هم گریزان‌اند. بلایی که بدجوری گریبان روزنامه‌نگاران و نگارندگان رادیو و تلویزیون را گرفته و دامان نویسندگان و ادیبان را هم آلوده کرده است.

یادداشت‌هایی از این دست:
:: در ستایش «کردن»
:: بیش‌تر از بالای متجاوز
:: فقدان و فاقد
:: هردن‌بیر و هردم‌بیل