مدیا کاشیگر: احمد بورقانی هم رفت… بعضی نامها فراتر از یک اسم کوچک و یک اسم خانوادگیاند. چه کسی رفت؟ انسانی انسان که شاید در طول عمرم دستبالا سه بار دیدم، اما هر بار در برابرش، در درونِ وجودم، سر را به نشانهی احترام پایین میآوردم: نه چون اولین باری که دیدمش نمایندهی مجلس بود، اما چون بار دوم و سوم که دیدمش باز همانی بود که پیش از انتخابشدناش به نمایندگی مجلس بود: آرشیکتِ آزادی بیان و مطبوعات در ایران، آرشیتکتی که نگذاشتند خانهای را به ساختمان برساند، که نقشهی استوار و زیبایش را با دقت با جان و دل کشیده بود.
پس غمگینام، آنقدر غمگین که هرگز تصور نمیکردم بتوانم در دههی پنجم عمرم غمگین باشم و کم کشته و مرده نداشتهام در این سالها.