اعتراف میکنم که وقتی شمارهی یکمِ این یادداشتها را مینوشتم، ابداً انتظار واکنشهایی اینچنین را نداشتم: طوفان سهمگینی از ـ نه فقط واکنش، که ـ همدلی و، تحلیل و، درد دل و، اشک و آه و، روضهخوانی و، جبههبندی و، عتاب و، سرکوفت و، سرزنش و، عقدهگشایی و، ناسزا و، توهین و، گندگویی و… شمار بیشتر واکنشها را ردیف کردم و برخی را هم آنقدر غیراخلاقی بودند که به خودم اجازهی لینکدادن ندادم. امشب که پس از چند روز، سرانجام گرد و خاک فرو نشسته، زمان مناسبی ست برای نوشتن چند سطر توضیح ضروری.
شاید اگر «شست» را با «صاد» مینوشتم، شمار بیشتر این واکنشها پیش نمیآمد. همهی دعوا، دستِکم تا چند روز نخست، انگار بر سر این «صاد» و «سین» بود و این که گمان بردند مقصودم «توهین» و ـ درستتر اگر بگویم «تمسخر» ـ بوده است. برای من که اصلاً قصدِ تمسخر یا توهین نداشتم، این همه بازخورد بر اثر یک سوءتفاهم، به طرز دردآوری خندهدار بود!
بنابراین میگویم که آقایان و خانمهای ایرانی؛ به گمانام بیش از یک سال باشد که کلمهی ۶۰ را به شکل «شست» مینویسم. «شصت» معربِ «شست» است و کاربرد هر دو املا، هنوز کاملاً درست است. برای دانستن این موضوع، میتوانید فرهنگِ معین یا سخن یا دهخدا را ببینید، و یا اینجا را کلیک کنید و توضیح فرهنگ دهخدا را در بارهی کلمهی «شست»، به شکل آنلاین بخوانید. «احیاناً» اگر دهخدا را هم نمیشناسید، میتوانید اینجا و اینجا را ببینید. به هر حال، میگویم که من مدتهاست در نوشتههای خودم ـ و نه هنگام انجام کار تخصصیام که ویراستاری ست ـ ۶۰ را با سین مینویسم، و هنگام نوشتن آن یادداشت بسیار کوتاه، به هیچ وجه قصدم بازی با این کلمه و پیرو آن مسخره کردن و تحقیر زادِگان این دهه نبود.
بر خلاف تصور برخی، دوستان ارجمند زیادی دارم از میان دههی شستیها، چه اهل وب و چه در دنیای بیرون که هیچکدام اصلاً چنین دریافتِ نادرستی از آن نوشتهی دو سه سطریام نداشتند. با این حال، از کسانی که به اشتباه چنین گمان بردند، پوزش میطلبم و کسانی را هم که احیاناً ترجیح میدهند توضیح مرا جدی نگیرند، به خودشان میسپارم؛ چون از من جز راستی در گفتار چیز دیگری در این باره برنمیآید.
اکنون که مقدمهی تلخ و شیرین این مبحث فراهم شد، به همین قدر بسنده میکنم تا زمانی دیگر که در این باره باز هم خواهم نوشت و اصل موضوع را پی خواهم گرفت.