دو سه روز بود میخواستم در بارهی سریال «حلقهی سبز» حاتمیکیا بنویسم، ولی فرصت پیدا نمیکردم؛ تا امشب که قصدش را کردم ولی پیش از نوشتن، لینکِ یادداشتی را در هفتان دیدم که پشیمانام کرد. محمدرضا خالقیزاده نقدی بر این سریال نوشته که «تقریباً» همهی حرفهایی ست که میخواستم بنویسم. البته بر خلافِ این منتقدِ محترم، من هیچگاه هیچگونه شیفتگی به خودِ حاتمیکیا نداشتهام و هنوز هم ندارم؛ نهایتاً شمار اندکی از فیلمهای او را خیلی دوست دارم. برای پرهیز از تکرار، پیشنهاد میکنم این یادداشت انتقادی را بخوانید که برجستهترین نتیجهگیریاش این است: هم ابراهیم حاتمیکیا و هم تلویزیون باید بپذیرند که حاتمیکیا اصلاً سریالساز خوبی نیست.
محمدرضا خالقی: حاتمیکیا آنقدر ساده و بیتدبیر به نظر نمیرسد که از یک سوراخ دو بار گزیده شود. بعید میدانم «خاکِ سرخ» را فراموش کرده باشد؛ اثری که در پروندهی پر و پیمان آن روزهای حاج ابراهیم، بیشتر به یک فاجعه شبیه بود تا یک اثر بیکیفیت… [متن کامل]