مثلاً مقدمه:
روزنامهی هممهین که هنوز توقیف نشده بود، امیر قادریِ عزیز ـ که «ساختار و زبان» نوشتههای سینماییاش را خیلی دوست دارم ـ میخواست صفحهای ویژهی سایتهای سینمایی دربیاورد، از من هم خواست یادداشتی را که دربارهاش با او حرف زده بودم، بنویسم و برایش بفرستم در نقد سایت «سینمای ما». آن صفحهی ویژه را امیر قادری بیمطلبِ من درآورد و البته اگر مطلب را میگذاشت باید تعجب میکردم، چون «سینمای ما» سایت او و دوستانش است و نقد من، تیزتر از آن بود که نشر آن محکِ فروتنی یا نافروتنی باشد! ولی نمیتوانم نگویم که تعجب کردم که آن صفحه رسماً رپرتاژ سایت «سینمای ما» شد تا معرفی و بررسی سایتهای سینمایی.
القصه این که در یکی دو روز اخیر، گفتوگویی ایمیلی درگرفت میان من و مهدی عزیزی یکی از همکاران این سایت، که داغ دلم را تازه کرد. سایت سینمای ما در جشن سینمای ایران فعالیت زیادی کرد، از جمله نشر گزارش لحظه به لحظهی مراسم روی وب. ولی این سایت حتا با زحمات خود هم ابتدایی برخورد میکند در حدی که هیچ آدرس ثابتی هم برای نشر این گزارشهای لحظهایِ رشتهای ایجاد نکرد.
پس از چند ماه، اکنون آن یادداشت را از بایگانیام بیرون کشیدهام تا با اندکی ویرایش در این جا بگذارم با این قصد که از موضع منتقد، کمکی به بهسازی این «سینمای ما» کرده باشم، و با این توضیح دربارهی «لحن و نثر» که این یادداشت برای نشر در «روزنامه» نوشته شده بود، نه خوابگرد.
سینماگران ما هنوز جایگاه خود را در وبِ فارسی پیدا نکردهاند. هر قدر که اهل ادبیات یا اندیشه، و حتا موسیقی توانستهاند پاتوقهای کوچکِ اینترنتی دست و پا کنند، سینماگران ایران هنوز در گیر و دار ساختن ایمیلاند. اما اقبال سایتهای سینمایی تنها به ناف توجه سینماگران بسته نیست؛ زان سو اگر سینماگران اهل جفا باشند، زین سو هواداران سینما، همواره اهل وفا بوده و هستند. به همین دلیل است که سایت پراشکالی چون «سینمای ما»، که در حدِ فاصل سایتهای یقهدار تا زرد ایستاده، امکان جذب مخاطب عام را تا بازدید روزانه بیش از یکصد هزار صفحه مییابد و از این راهِ معکوس، میزان اثرگذاری را به رخ سینماگرانِ قهر با وب میکشد. به هر تقدیر، آن چه پیش روست، محکمتر شدن پیوندِ سایتهای سینمایی، با سینماگران و کاربران است، و این برای سایتی مثل «سینمای ما»، در غیاب سایت حرفهای متروکی چون «۳۰نما»، یعنی یک موقعیت منحصر به فرد برای رفع اشکالهای شکلی و محتوایی سایت، که تلاش میکنم فشرده و گویا آنها را برشمارم.
ـ اساسیترین ایراد «سینمای ما» نداشتن «نظرگاه» یا همان خط مشی است. این موضوع ربطی به رفتار محافظهکارانه ندارد؛ بلکه الفبای حرفهایِ هر رسانهای در محافظهکارترین شکل ممکن هم، پیروی از «نظرگاهی» خاص است که البته لزومی هم ندارد آشکارا بیان شود. آن چه اکنون هست، بیشتر آش در هم جوشی ست که تکلیفش با خودش هم روشن نیست.
ـ رویکرد غلیظِ عامهپسندانه، ایراد بزرگِ دیگر این سایت است که جلوههای بسیاری دارد، از نوع تیترنویسی گرفته تا جنس برخی خبرها، و حتا استفاده از ادبیاتی که نمونههای آن در نشریات کاغذی عامهپسند بسیار است.
ـ این سایت در لحن خود، بسیار «خودشیفته» مینماید، در حدی که گاه اهمیتی که به نقش خود در نشر یک گزارش میدهد، بیشتر از اهمیتی ست که در محتوای گزارش وجود دارد!
ـ «سینمای ما» یک سایت «اینترنتی»ست، ولی از اختصاصیترین امکان وب، یعنی ارجاع دادن، بهره نمیگیرد. گزارشهای آن پیوندی با گزارشهای قبلی ندارند، و در صفحهی اصلی این سایت سینمایی، هیچ نشان و لینکی هم به پایگاههای دیگر، ثابت یا متغیر دیده نمیشود. حتا پای بازنشر مطالب دیگر سایتها نیز، واژهی منبع، بدون لینکشدن ثبت میشود. این نشان نمیدهد که مدیران سایت هنوز فرق میان وب و کاغذ را به درستی درک نکردهاند؟
ـ این سایت از آغاز، به «بازنشر» گزارش بدون ذکر منبع شهره شده بود و تا مدتی پیش، حتا برخی گزارشها، یکجا و بدون هیچ ویرایشی، از جایی دیگر کپی و پیست میشدند و بر پیشانی آنها نوشته میشد “به گزارش اختصاصی سینمای ما”! این مصیبت فراگیر رسانههای ماست در همهی عرصهها که ذکر منبع را کسر شأن میدانند و غافلاند که آن چه به یک گزارش هویت تازه میبخشد، نوع بازنگری و بازنویسی خبر است که مخاطبِ ثابت با آن مأنوس میشود، حتا اگر منبع اصلی خبر، جای دیگری باشد. البته مدتی ست نام منبع (بدون لینک شدن) ذکر میشود، ولی باز هم بی هیچ تلاشی برای تنظیم، بازنویسی و…
ـ تنظیم خبرها و گزارشهای اختصاصی در این سایت، افزون بر رویکردِ غلیظِ عامهپسندانه، سه ایراد اساسی دیگر هم دارد. نخست این که از بیان و شیوهی نویسندگی تعیینشدهای پیروی نمیکند و از این نظر بسیار آشفته مینماید (ضعفِ سردبیری). ایراد دیگر وجود غلطهای نگارشی و ویرایشی فراوان و حتا غلطهای املاییست (ضعف نویسندگی). و سوم، نوع آزارندهای از تیترنویسی. چنین شیوهی غلطی را تا کنون تنها در این سایت دیدهام: تیترهای دو سطری، دو یا سه بخشی، بریدهشده آن هم با علامتِ نامربوطِ خط مورب. این جور تیترنویسی، بیش از آن که ابتکاری به نظر برسد، سهلانگارانه، شتابزده، و غلط است. به این تیتر دقت کنید: “بابا جون جونی غذای مقوی بخوری ها! / برای کیومرث پوراحمد که جایزه بهترین فیلم جشن را گرفت؛ پوراحمد آن سالها” اینها همه یک تیتر واحد بود!
ـ و، گرافیکِ سایت «سینمای ما» که به چیزی نزدیک به فاجعه شبیه است، چه ساختار آن، چه گرافیکی که حاصل ترکیبِ اندازهی عکس با چیدمان و پاراگرافبندی متن است. یک صفحهی مستقل داخلی این سایت را ببینید: لوگویی بیقواره، زشت و بیکیفیت، یک عکس بسیار بزرگ که تناسبی با اندازهی متن و ارزش محتوای متن ندارد، متنی که قاعدهی پاراگرافبندی در وب (دو خط فاصله برای هر بند) در آن رعایت نشده، با عرضی بسیار کشیده و نااستاندارد، و ستونهایی آشفته از آگهیها و پیوندهای داخلی. ترجیح میدهم دربارهی گرافیک صفحهی اصلی سایت اصلاً حرفی نزنم که نزدیک به فاجعه نیست، خودِ فاجعه است! سایت که باز میشود، تمام صفحهی مونیتور شما لوگو است و بنر و خرده ریز.
سایتی با امکانات بالقوهای اینچنین و بازدیدکنندههای بسیار، نیازمند بازنگری حرفهای ست که امیدِ بسیار دارم مدیران این سایت، به ضرورت و اهمیت آن آگاه شوند. تا وقتی این آگاهی نتیجه بدهد، سایر ضعفهای ناگفتهی سایت «سینمای ما» را وامیگذارم و برای موفقیت بیشتر سایتی که در نهایت؛ شباهتِ ناخواسته و غریبی به سینمای دست و پا شکستهمان دارد، دعا میکنم.