برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشانِ امان از بد زمان بودی
راستی را پرسش ِ بههنگام کدام است؟ چرا این روزها را شاد نمیزییم؟ و یا: چرا در این روزها از اساس به شادی فکر میکنیم؟
رمانکم به چاپ دوم رسیده است. مبارک است. طرفه برای من که آن را برای مخاطب نگاشته بودم و از تمام سلایق تجربهگرایانهام چشم پوشیده بودم تا او از خواندن لذت ببرد، اما شاد نیستم. حضرات مجوزش دادهاند برای انتشار، مجموعه داستانم را مشتمل بر سه داستان بلند که دوستشان دارم و یک داستان کوتاه که برایم خاطره انگیزترین است، اما شاد نیستم. مدت زمانیست نگاشتن رمانی را آغازیدهام که نهایت آرزویم بود؛ تجربهگرایی توأم با لذت خواننده. اندک یاران موافقی که خواندهاند، گفتهاند بدک نیست انگار، اما شاد نیستم. پژوهشی جذاب برای دلکم کردهام از دانشجویان در باب نویسندگان و رمانهای محبوبشان، اما شاد نیستم. در مجالست با داستاننویسان شهر کتاب، یکی دو کاتبِ خورشیدطالع یافتهام که اگر پیگیری من و پشتکار خودشان، یاریگرمان باشند، نوید ظهور نویسندگان بلندبختی را میدهند، اما شاد نیستم.
شاد نیستم، زیرا به هر دوست نویسنده که برمیخورم یا کتابی در انتظار مجوز ارشاد دارد و یا اندک کتاب منتشر شدهاش، زخمهای هولناکی از سانسور بر تن دارد. شاد نیستم زیرا که بهترین دوستانم در دو روزنامهی شریفِ هممیهن و شرق، حیران از این همه بیوقتی، فروغ نگاهشان به خاموشی گراییده است و دنبال شغلی دیگر برای خود و نانخورهایشان هستند. شاد نیستم زیرا جماعت ادبیاتی کشورم با همهی بیمهریهایی که بر آنان میرود، باز سکوت اختیار کردهاند و گویا بازی در نقش قربانیِ بیدست و پا را خوشتر میدارند. شاد نیستم. چرا؟ چرا این روزها به شادی فکر کنم هنگامی که یکی از بهترین دوستانم، هماتاقی دوران دانشکده، یکی از بهترین نویسندگان همنسلم، از خاطرات زندانش که برایم میگوید، همهی هراس، تنهایی و بیپناهی نویسندهی ایرانی را در نگاهش میبینم. میخندیم و تعریف میکند، اما هولناک است این همه طنز نهفته در آنچه رفته است و میرود بر او. طنز تلخی که گویا «یادعلی» خود آن را با آن زبان پالوده و نگاه تیز نگاشته تا هم بخندیم و هم هول برمان دارد که چرا از اساس باید به شادی فکر کنیم؟ و چه کمیاب متاعیست این شادی در روزگار لاکرداری که زیست میکنیم در آن.
چرا به یک نیِ قندش نمیخرند آن کس
که کرد صد شکرافشانی از نی ِ قلمی
پیوند: انتقاد به برخورد قضایی با فعالان حوزهی ادبیات (در گفتوگو با شهر)