خوابگرد

ویران می‌شویم تا تاریخ تکرار شود

برای اقتدارگرایان و انحصارطلبان، هیچ راهی بسته نیست. حتا اگر تصمیم بگیرند ته‌مانده‌ی مراکز مستقل فرهنگی مثل خانه‌‌ی هنرمندان را هم بجوند، آن قدر روزنامه و دستگاه فشار دارند تا مثلاً خودِ مدیر عامل را وادار به استعفا کنند. که کردند، و بهروز غریب‌پور خانه‌ی هنرمندان را سرانجام واگذاشت. گفت‌وگوی امروز او با خبرگزاری «مهر» را بخوانید که گفته: در دنیای دیجیتال زندگی می‌کنیم، اما می‌خواهند که برای شعرخوانی دو نفر هم مجوز گرفته شود… گر قرار باشد دستگاهی درست شود که برای انجام هر سخنرانی متن آن را بگیرد و به سخنرانی مجوز دهد که کار خیلی مضحک است… [متن کامل] (متن گفت‌وگو، چند ساعت پس از انتشار، از روی سایت مهر برداشته شد!)

بخش‌های کوچکی از حرف‌های غریب‌پور را هم که در «مهر» منتشر نشده، می‌توانید در این‌جا بخوانید که گفته: متأسف‌ام که ایران به جایی رسیده است که دوباره تجاربِ تلخ دوران شاهنشاهی را تکرار می‌کنند. دولت پهلوی از تجمع دو نویسنده هراس داشت. وقتی هر پدیده‌ای محدود شود و دستگاه‌های ناظر با بلاهت تمام سانسور را تشدید کنند، سرانجام هر شعر عاشقانه‌ای ، شعر سیاسی تلقی می‌شود و… [ادامـه]

کاش حاکمان این ویران‌زمین دست‌ِکم این هشدار غریب‌پور را جدی می‌گرفتند که: “مطمئن باشید هیچ دولتی در دنیا نمی‌تواند خلاقیت را محدود کند؛ اگر هنر و خلاقیت را محدود کنیم زیرزمینی می‌شود و این خطرناک‌تر است.” البته این امیدها و کاش‌ها بیهوده است. وزیر ارشاد در این دو سال، به خوبی، هم رسالتِ خویش را انجام داده و هم آشکارا و با افتخار از اهداف مأموریت خویش و خویشان‌اش سخن گفته است. این بخشی از تازه‌ترین سخنان او با موضوع اهمیت «مسجد» است: هیچ حزبی درکشور نیست که تعداد شعبات آن در سراسر کشور به‌تعداد انگشتان دست برسد و این درحالی است که محور دینی و مساجد تشکل‌های مردم نهادی هستند که با بیش از ‪ ۶۰‬ هزار شعبه در سراسر کشور، توان زیادی در بسیج مردم دارند… در غرب بعد از آن که پای مردم را از کلیسا بریدند و نگاه ‌آنان را از آسمان برگرفتند، به دنبال ایجاد نهادهایی رفتند که بتواند مردم را دور هم جمع کند که در همین راستا کلوپ‌ها و احزاب ایجاد شد… [متن کامل]

اگر غریب‌پور را نماینده‌ی اهل فرهنگ فرض کنیم و وزیر ارشاد را نماینده‌ی اهل قدرت، می‌بینید که اساساً در زبان و نگرش آن‌ها هیچ عنصر کوچکِ مشترکی هم دیده نمی‌شود. این است که آن‌ها خواهند نشست به آبادانی قدرت خویش و ما خواهیم نشست به ویرانی فرهنگ خویش، و هم‌چنان دل‌مان خوش خواهد بود که اَلْمُلکُ یَبقی معَ الْکُفر و لایَبقی معَ‌الظُّلم…